کلمه جو
صفحه اصلی

ارادت


مترادف ارادت : اخلاص، خلت، دوستی، سرسپردگی، صمیمیت، آهنگ، خواست، قصد، مشیت، میل

برابر پارسی : سرسپردگی، مهرورزی

فارسی به انگلیسی

devotion, attachment, inclination, regard, admiration, regards

devotion, attachment, admiration


regards


مترادف و متضاد

۱. اخلاص، خلت، دوستی، سرسپردگی، صمیمیت،
۲. آهنگ، خواست، قصد، مشیت، میل


اخلاص، خلت، دوستی، سرسپردگی، صمیمیت


آهنگ، خواست، قصد، مشیت، میل


فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) خواستن . ۲ - ( اسم ) خواست میل قصد آهنگ . ۳ - خواست خدا مشیت قضا قدر تقدیر . ۴ - توجه خاص مرید به مرشد و سالک به پیر و امثال آن . ۵ - اخص و اظهار کوچکی در دوستی دوستی از روی اعتقاد و ایمان . یا ارادت غایبانه . اخص و اظهار دوستی و عقه مندی بکسی قبل از آشنایی وی .

فرهنگ معین

(اِ دَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) خواستن . ۲ - (اِ. ) خواست ،میل ، قصد. ۳ - در فارسی علاقه مندی ، سرسپردگی مرید به مرشد. ۵ - دوستی از روی اخلاص و بی ریایی .

فرهنگ عمید

۱. علاقه، محبت همراه با احترام.
۲. [قدیمی] خواست، قصد.
۳. (تصوف ) توجه بسیار سالک به پیر.

دانشنامه آزاد فارسی

(به معنی خواستن، میل، قصد و آهنگ). در اصطلاح تصوف، شور و شوق قلبی سالک در آغاز سیر و سلوک برای رسیدن به مقصود. ارادت را شرط اول سلوک دانسته اند. خواجه عبدالله انصاری در صدمیدان آن را میدان پنجم برشمرده است. اسفراینی ارادت را میوۀ محبت، و معرفت را میوۀ ارادت، و پایان مقام ارادت را ابتدای مقام ولایت دانسته است. ارادت تابع محبت است که باعث می شود سالک به مطلوب حقیقی دست یابد و دارای مراتبی است. خواجه عبدالله انصاری ارادت را در چند مرتبه دانسته که نخستین مرتبۀ آن ارادت عوام و آخرین مرتبه، ارادت خاصان است. در ارادت اگر مریدی به علم خود تکیه کند از ناتوانی اوست، اما در معرفت تکیه بر علم باعث نیرو و توانایی او می شود. صوفیه در طرح این مفهوم به آیه های ۵۲ سورۀ انعام و ۲۸ کهف استناد می کند.

پیشنهاد کاربران

قصد ، نیت

خواست ، قصد ، نیت

اخلاص کیشی

در متون عرفانی در معنای ترک عادت آمده است


کلمات دیگر: