مترادف بدذات : بداصل، بدجنس، بدخواه، بدسرشت، بدطینت، بدفطرت، بدکردار، بدگهر، بدنفس، بدنهاد، پست فطرت، خبیث، شریر، مفسد، ناجوانمرد
متضاد بدذات : خوش باطن، خوش ذات، نیک گوهر
برابر پارسی : دژخیم | بد زاد، بد سرشت، دژخیم
blackguard, devilish, diabolic
بداصل، بدجنس، بدخواه، بدسرشت، بدطینت، بدفطرت، بدکردار، بدگهر، بدنفس، بدنهاد، پستفطرت، خبیث، شریر، مفسد، ناجوانمرد ≠ خوشباطن، خوشذات، نیکگوهر
شخصیت نمایشی شروری که اغلب برای شخصیتهای مثبت نقشههای پلید طرحریزی میکند
دژخیم