کلمه جو
صفحه اصلی

پیشرفته


مترادف پیشرفته : آباد، توسعه یافته، راقیه، مترقی

متضاد پیشرفته : عقب مانده

فارسی به انگلیسی

advanced, far-out, forward, rounded, jutting

advanced, jutting


advanced, far-out, forward, rounded


فارسی به عربی

متقدم

مترادف و متضاد

advanced (صفت)
پیشرفته، مترقی، ترقی کرده، قبلا تهیه شده، قبلا تجهیز شده، پیش افتاده، جلو افتاده

آباد، توسعه‌یافته، راقیه، مترقی ≠ عقب‌مانده


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- مسبوق مقدم . ۲- بجانب پیش روان شده گذشته . ۳- ترقی کرده . ۴- تجاوز کرده از حد طبیعی در گذشته .

فرهنگ معین

(رَ تِ ) (ص مف . ) ۱ - پیشین ، مقدم . ۲ - عالی ، رشد کرده .

لغت نامه دهخدا

پیشرفته. [ رَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) مسبوق. مقدم. سلیف. سالف. || بجانب پیش روان شده. گذشته. || ترقی کرده. || تجاوزکرده. از حد طبیعی درگذشته و بمجاور درآمده.

فرهنگ عمید

پیش افتاده، پیشی جسته.

پیشنهاد کاربران

رفیع

راقی

شکوفا

کارتون خوبه، ( عینک )

Cutting edge =state of the art

مدرن، نوین

پررونق


کلمات دیگر: