برابر پارسی : پیش نهادن
ارائه دادن
برابر پارسی : پیش نهادن
فارسی به انگلیسی
to show, to produce
advance, give, lay, render, represent, tender
فارسی به عربی
إراءَة
مترادف و متضاد
تسلیم شدن، پیشنهاد کردن، سر فرود آوردن، ارائه دادن، تسلیم کردن، تقدیم داشتن، مطیع شدن، عرضه داشتن، گردن نهادن
واگذار کردن، بخشیدن، دادن، تخصیص دادن، اتفاق افتادن، گریه کردن، عطاء کردن، ارائه دادن، رساندن، بیان کردن، افکندن، شرح دادن، نسبت دادن به، بمعرض نمایش گذاشتن، تقدیم داشتن
بخشیدن، معرفی کردن، ارائه دادن، اهداء کردن، تقدیم داشتن، عرضه داشتن
نمایش دادن، ارائه دادن، ابراز کردن، در معرض نمایش قرار دادن
به فعالیت پرداختن، بکار بردن، گذاشتن، ارائه دادن، انداختن، تعویض کردن، ترغیب کردن، تعبیر کردن، ثبت کردن، قرار دادن، تقدیم داشتن، ترجمه کردن
ارائه دادن، ترد کردن، لطیف کردن، عرضه کردن، تقدیم کردن، پیشنهاد دادن، حساس بودن
دادن، ارائه دادن، تحویل دادن، در اوردن، ترجمه کردن، تسلیم داشتن
اقامه کردن، دلیل اوردن، ارائه دادن
پیشنهاد کردن، انتظار داشتن، ارائه دادن
زاییدن، ایجاد کردن، تولید کردن، ارائه دادن، ساختن، عمل اوردن، بسط دادن
تولید کردن، معرفی کردن، نظر کردن به، ارائه دادن
پیشنهاد کردن، طرح کردن، ارائه دادن، مطرح کردن، رواج دادن، تقدیم کردن
ارائه دادن، دراز کردن، جلو گذاردن
پیشنهاد کردن، ارائه دادن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) نمودن نمایش دادن بمعرض تماشا قرار دادن .
اصطلاحات
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> ارایه دادن
خراب کردن، ضایع کردن. مثال: ” یارو ارایه داد”
خراب کردن، ضایع کردن. مثال: ” یارو ارایه داد”
فرهنگ فارسی ساره
پیش نهادن
پیشنهاد کاربران
عرضه داشتن
کلمات دیگر: