بدبینی نگرشی است که در آن روند امور رو به تباهی است و آرزوهای آدمی برآورده نمی شود. برپایهٔ این نگرش، پلیدی ها و سختی های زندگی بر خوبی ها و خوشی های آن سنگینی می کنند. قضاوت های ارزشی ممکن است بطور چشمگیری در میان افرادِ متفاوت فرق کنند. یک نمونهٔ رایجِ این پدیده، پرسش «آیا نیمهٔ لیوان پر یا خالی است؟» می باشد. در چنین موقعیتی، تصور اینکه آن چیز خوب یا بد است، می تواند به ترتیب خوش بینی یا بدبینی نامیده شود. تفکر بدبینانه در طول تاریخ بر تمام شیوه های تفکر تأثیر گذارده است.
کلبی گری
بدبینی تدافعی
قوانین مورفی
هیچ انگاری
خوش بینی
پارانویا
مسئله شر
تئودیسه
بدبینی فلسفی دیدگاه مرتبطی است که دنیا را با شیوه ای به شدت ناخوشبینانه می بیند. فیلسوفانِ بدبین، معمولاً پوچ انگارِ معتقد به
اصالت وجود هستند. به باور آن ها زندگی هیچ ارزش یا معنایی ندارد. پاسخ آن ها به این شرایط بسیار متفاوت است.
بدبینی فلسفی بیشتر با هنر و ادبیات پیوند یافته است. فلسفهٔ
شوپنهاور در میان آهنگسازانی چون واگنر، برامس، و
مالر بسیار محبوب بوده است. چندین فیلسوف بدبین به نوشتن رمان یا شعر پرداختند که از آن میان می توان به
کامو و
لئوپاردی اشاره کرد.