مترادف بدرفتاری کردن : ناسازگاری کردن، بدسلوکی کردن، بدکردار بودن متضاد بدرفتاری کردن : خوش رفتاری کردن
mistreat (فعل)دشنام دادن، بدرفتاری کردنill-treat (فعل)بدرفتاری کردن، بد استقبال کردنmanhandle (فعل)بدرفتاری کردن، با خشونت اداره کردنmaltreat (فعل)بدرفتاری کردن، بد کار کردنmisbehave (فعل)بدرفتاری کردن، بی ادبی کردن، درست رفتار نکردن