کلمه جو
صفحه اصلی

پیستوله


مترادف پیستوله : پیشتو، تپانچه، طپانچه، رولور، سلاح کمری، هفت تیر، رنگ پاش

مترادف و متضاد

۱. پیشتو، تپانچه، طپانچه، رولور، سلاحکمری، هفتتیر
۲. رنگپاش


فرهنگ معین

(لِ ) [ فر . ] (اِ. ) ۱ - اسلحة کمری گرم ، هفت تیر، تپانچه . ۲ - دستگاهی که با آن رنگ را می پاشند، اسپری . ۳ - نوعی خط کش که برای ترسیم منحنی های نامنظم به کار می رود.

لغت نامه دهخدا

پیستوله. [ ت ُ ل ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) پیستله. رجوع به پیستله شود.

فرهنگ عمید

۱. نوعی رنگ پاش به شکل هفت تیر.
۲. نوعی خط کش منحنی.
۳. نوعی اسلحۀ گرم کمری.

دانشنامه عمومی

پیستوله وسیله ای مورد استفاده در رسم فنی است. مدل های آن در قدیم از چوب و فلز ساخته می شدند؛ ولی امروزه اکثراً پلاستیکی هستند. پیستوله در شکل، اندازه و مدل های مختلف وجود دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

پیستولِه
(یا: پیشتو؛ پیستله) نوعی سلاحِ دستی گرم. تپانچه ای لوله بلند که افسران دورۀ صفویه به همراه داشتند. قنداق آن کوچک و لولۀ آن بلند و سبک بود. نام آن احتمالاً برگرفته از نام شهر پیستویای ایتالیا است که این سلاح نخستین بار در آن جا ساخته شد یا از واژۀ پرتغالی یا اسپانیاییِ پیستولا گرفته شده است. پیستوله های چخماقی بسیاری از دورۀ صفویه به جا مانده است.

پیشنهاد کاربران

پیستوله
پیشتاب : پیش - تاب
تاب : تابیدن و تاباندن = پَرتاپ شدن ، پرتاب کردن
در واژه پَرتاب : پَر - تاب به دوردست انداختن یا شِلّیدن یا شِلّاندن یا شلیک کردن


کلمات دیگر: