برابر پارسی : ( آخیة ) ستوربند، میخ آخور، میخ پیچ | ( آخیه ) میخ پیچ، میخ آخور، ستوربَند
اخیه
برابر پارسی : ( آخیة ) ستوربند، میخ آخور، میخ پیچ | ( آخیه ) میخ پیچ، میخ آخور، ستوربَند
فارسی به انگلیسی
rope or stake to which a horse's tether is fastened, enclosure
فرهنگ فارسی
یا اخوه گروهی از فتیان ( اهل فتوت ) که در اواخر دوره سلجوقیان ظهور کردند . پیروان این فرقه غریب نواز بودند به مسکینان طعام می دادند از بیچارگان دستگیری می کردند حوایج محتاجان را بر می آوردند و دست ظالمان را کوتاه می کردند روزها در پی کار خود بودند و شبها در زاویه ( خانقاه ) خود - که در آن فرشها چراغها و دیگر لوازم مایحتاج آماده بود- گرد میامدند و از مسافران و غربا پذیرایی می کردند افراد این فرقه یکدیگر را [ اخی ] ( برادر من ] خطاب می کردند .
میخ آخور، ریسمان یاقلابهائی که درطویله درکنار آخورنصب میکنندوچهارپایان رابه آنهامی بندند
( اسم ) جوانمردان فتیان گروهی از جوانمرد ان که رئیس و پیروان آن یکدیگر را ( اخ ی ) خطاب میکردند .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
( اخیة ) اخیة. [ اَ خی ی َ ] ( ع اِ ) آخیه. میخ آخور. آری . طنابی یا تیری که از دو سوی بر جائی استوار کنند و رسن ستور بر آن بندند. چوبی کج یا رسنی یا دوالی باشد که هر دو طرف آن در دیوار یا در کوه یا در زمین نیک فروبرده شود و میان هر دو حلقه مانندی بیرون باشد و چهارپایه را بدان بندند. ( منتهی الارب ). چوب کوتاهی از زیر و بالا در دیوار جای کنند و پیرامون آن باز باشد گذراندن و بستن سر طناب اسب را در اصطبل. حلقه آهنین بر دیوار نرده برای همین کار. ج ، اخایا، اواخی. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || طناب خیمه. || حرمت. || عهد. بقیة. و رجوع به آخیه شود.
اخیه. [ اَ ی َ ] ( ع اِ ) آخیه. میخ آخور. آری. طنابی یا تیری که از دو سوی بر جائی استوار کنند و رسن ستور بر آن بندند. ج ، اواخی. ( مهذب الاسماء ). || ج ِ اَخی ( اصطلاح فتوت ).
اخیه . [ اَ ی َ ] (ع اِ) آخیه . میخ آخور. آری . طنابی یا تیری که از دو سوی بر جائی استوار کنند و رسن ستور بر آن بندند. ج ، اواخی . (مهذب الاسماء). || ج ِ اَخی (اصطلاح فتوت ).
اخیة. [ اَ خی ی َ ] (ع اِ) آخیه . میخ آخور. آری ّ. طنابی یا تیری که از دو سوی بر جائی استوار کنند و رسن ستور بر آن بندند. چوبی کج یا رسنی یا دوالی باشد که هر دو طرف آن در دیوار یا در کوه یا در زمین نیک فروبرده شود و میان هر دو حلقه مانندی بیرون باشد و چهارپایه را بدان بندند. (منتهی الارب ). چوب کوتاهی از زیر و بالا در دیوار جای کنند و پیرامون آن باز باشد گذراندن و بستن سر طناب اسب را در اصطبل . حلقه ٔ آهنین بر دیوار نرده برای همین کار. ج ، اخایا، اواخی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || طناب خیمه . || حرمت . || عهد. بقیة. و رجوع به آخیه شود.