کلمه جو
صفحه اصلی

ارائه


مترادف ارائه : عرضه، نمایش، نشان دادن، نمودن

برابر پارسی : نشان دادن، پیش آوری، پیشکش، پدیدار کردن، نمایاندن

فارسی به انگلیسی

exhibit, exposure, proposition, presentation, production, delivery, submission, rendering

presentation, production


delivery, exhibit, exposure, proposition, rendering


array, ornament

فارسی به عربی

إبراز

صف

فرهنگ اسم ها

اسم: آرایه (دختر) (فارسی) (تلفظ: ārāye) (فارسی: آرایه) (انگلیسی: araye)
معنی: آرایش زیبایی، آرایش، ( در ادبیات ) صنعت بدیعی، صنعت، صناعت، ( در ریاضی ) مجموعه ای که عناصر آن با نظم معینی کنار هم قرار گرفته باشد

مترادف و متضاد

عرضه، نمایش


نشان‌دادن، نمودن


show (اسم)
نشان دادن، اثبات، نشان، نمایش، جلوه، ارائه، مظهر

offer (اسم)
پیشنهاد، عرضه، ارائه، پیشکش، تقدیم

representation (اسم)
نمایندگی، نماینده، نمایش، تمثال، ارائه، نیابت

presentation (اسم)
نمایش، بیان، عرض، تقریر، عرضه، ارائه، معرفی، تقدیم

exhibition (اسم)
نمایش، نمایشگاه، ارائه، حقوق تقاعد

presentment (اسم)
شرح، نمایش، حضور، بیان، ارائه، طرز نمایش

showing (اسم)
اظهار، نمایش، جلوه، اشکار سازی، شاخص، ارائه

exposure (اسم)
نمایش، افشاء، در معرض گذاری، ارائه، اشکاری

offering (اسم)
ارائه، پیشکش

۱. عرضه، نمایش،
۲. نشاندادن، نمودن


adduction (اسم)
نزدیکی، ایراد، اقامه، اظهار، ارایه

array (اسم)
ارایه، صف، نظم، ارایش، رژه

فرهنگ فارسی

نشان دادن، نمایاندن

( مصدر ) نمودن نشان دادن نمایش دادن . یا ارائ. طریق . راه نمودن رهبری راهنمایی رهنمونی دلت . یا به محض ارائه . به مجرد نشان دادن در همان لحض. نمایش و نشان دادن و نمودار ساختن .

فرهنگ معین

(اِ ئِ ) [ ع . ارائة ] (مص م . ) نمودن ، نشان دادن .

لغت نامه دهخدا

( ارائة ) ارائة. [ اِ ءَ ] ( ع مص ) نمودن. ( غیاث ). بنمودن. نشان دادن.
- ارائه دادن و ارائه کردن ؛ نمودن. نشان دادن.
- ارائه طریق ؛ راه نمودن. رهبری.راهنمائی. رهنمونی. دلالت.
|| اری اﷲبفلان ؛ بنماید خدای مردم را عذاب و هلاک او را. ( منتهی الارب ). || شناسانیدن. || بیناکردن.

ارائة. [ اِ ءَ ] (ع مص ) نمودن . (غیاث ). بنمودن . نشان دادن .
- ارائه دادن و ارائه کردن ؛ نمودن . نشان دادن .
- ارائه ٔ طریق ؛ راه نمودن . رهبری .راهنمائی . رهنمونی . دلالت .
|| اری اﷲبفلان ؛ بنماید خدای مردم را عذاب و هلاک او را. (منتهی الارب ). || شناسانیدن . || بیناکردن .


فرهنگ عمید

۱. نشان دادن، نمایاندن.
۲. بیان کردن، گفتن: ارائهٴ دلیل.

دانشنامه عمومی

آرایه. آرایه دارای معانی و کاربردهای زیر است.
در ادبیات به صناعات ادبی آرایه های ادبی می گویند.
آرایه (موسیقی)
در زیست شناسی به هر سطح از طبقه بندی، یک آرایه (زیست شناسی) (Taxon) گفته می شود.
در برنامه نویسی، آرایه (رایانه) یکی از مفاهیم ساختمان داده ها است.
در تئاتر و سینما به دکور، آرایه و به دکوراسیون آرایه گری می گویند.

دانشنامه آزاد فارسی

آرایه. آرایِه (array)
آرایشی از عددها یا حروف نمایندۀ آن ها، با نوعی نظم خاص. مثلاً ماتریسآرایه ای مستطیلی، و در حالت خاص مربعی، است که عناصر آن در چند سطر و ستون نمایش داده می شوند.

فرهنگ فارسی ساره

پدیدار کردن، نمایاندن، پیشکش، پیش آور


فرهنگستان زبان و ادب

آرایه
{embellishment} [موسیقی] عنصری در موسیقی که بیشتر جنبۀ تزیینی دارد تا ساختاری و دربرگیرندۀ تزیین های مشخص و آزاد است
{array} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ساختاری شامل مجموعه ای از یک نوع دادۀ همنام با آرایش مشخص
{decor} [عمومی] مجموعۀ اشیا و اثاث و لوازمی که برای آرایش محلی به کار می رود
{taxon} [زیست شناسی] هریک از سطوح نامگذاری شده در رده بندی موجودات زنده

پیشنهاد کاربران

خیلی آرایه خلاصه ی آرایش هست

Come up with

ارائه ضمانتنامه بانکی = تحویل ضمانتنامه بانکی
ارائه = تحویل به صورت آشکار وغیر مخفی که تحویل گیرنده تا حدودی از ماهیت مورد تحویلی آگاه باشد

بیرون دادن

در کنار نمونه های یاد شده در بالا از آن میان، �نشان دادن�، �بیرون دادن� نیز همتراز واژه ی �ارائه� است و بگمانم در برخی موردها از آرش باریک تر و دربرگیرنده تری نیز برخوردار باشد.

پیشنمود/پیش نمود

ارائه کردن = پیش نمودن/پیشنمودن/ آشکار ساختن

پسنمود/پس نمودن = اختفا/مخفی کردن/نهان کردن/

ارائه = نشان دادن* نمودن* نمایش دادن.


ارائه
این واژه هم مانند بسیاری از واژه های پارسی که اَرَبیده شده پارسی است و اَسل آن : آرایه می باشد.
آرایه = نام واژه از کارواژه ی آراییدن : آرایه
آرایه : آ - رای - ه
آرایه = مینه نخست ، چیزی یا کسی که آراییده یا آراسته شده ، راست و ریست شده ، نظم داده شده، مرتب شده، تنظیم شده، منظم شده
فهمیده ( مفهوم ) یِکُم : اکنون که تنظیم یا آراسته شده قابل نشان دادن یا نشان دادنی است.

اِرائه: این کلمه به معنای "نشان دادن" و" به معرض دید گذاشتن "است و نه به معنای" تحویل دادن" یا "تقدیم کردن" در بسیاری از نوشته های معاصران ارائه کردن یا ارائه دادن و عَرْضه کردن را به عنوان مترادف به کار می برند و البته صحیح نیست.

ارائه دهندگان = دادنگان

در زبان آلمانی به ( ارائه کردن ) ، vorlegen نیز گفته می شود.
vorlegen:
vor = پیش
legen = گذاردن، گذاشتن، نهادن
می توان به جای ( ارائه کردن ) از واژگان ( پیش گذاردن، پیش گذاشتن، پیش نهادن ) بهره برد.
ارائه شده = vorgelegt = پیش گذارده، پیش گذاشته، پیش نهاده

هر الاغ تو باید معنی شو به من بگی نه من به تو

گرت پایداری است در کار ها شود سهال پیشِتو دشوارها

در زیست شناسی معادل "تاکسون" در زبان انگلیسی و به معنای هر کدام از رده های "درخت حیات" اعم از گونه، سر رده، خانواده و . . . میباشد.

این واژه فارسی است و array برگرفته شده از فارسی است!
معنی: صف، نظم - آرایش، ، زینت دادن همراه با افزودن و. . .
و فرق دارد با پیراستن: زینت دادن همراه با کاستن و. . .


آرایه= واقعیت هرموضوع در همه چیز
پیرایه=برداشتن حجاب ها از موضوع ها و. . . ، به منظور شفافنمودن بیشتر واقعیت.

اصلا خوب نیست چون جیز مفهومی ندارد

آرایه هم خانواده ی آرایش هست همون طور که ما برای زیبایی خودمون آرایش می کنیم شعرا ( شاعر ها ) هم برای زیبایی اشعار ( شعر ها ) خود ازآرایه ها استفاده می کنندکه ما انواع آرایه هارو داریم که هر کدوم زیبایی خود رو به شعر میده

دستور عمل یا نشانه ها

واژه پارسی ( آرایه ) برگرفته از کارواژه ( آراستن ) می باشد. ( بن کنونیِ کارواژه آراستن/ پسوند نامساز ( ه ) )
این واژه با واژه Reihe ( رایهِ یا قایهِ ) به معنای ( ردیف، رَج ) و با واژه array در زبان انگلیسی از یک بن و ریشه می باشد.

زیبا کردن

برا امتنحان بسیار کاربرد دارد


کلمات دیگر: