کلمه جو
صفحه اصلی

پیشروی


مترادف پیشروی : پیشاهنگی، پیشتازی، پیشقدمی، پیشگامی، ترقی، تعالی، تجاوز، تعدی

متضاد پیشروی : پسروی

فارسی به انگلیسی

scramble, advance, drive, headway, inroad, progress

advance


advance, drive, headway, inroad, progress


فارسی به عربی

موکب
قبل ذلک

موکب


مترادف و متضاد

۱. پیشاهنگی، پیشتازی، پیشقدمی، پیشگامی
۲. ترقی، تعالی
۳. تجاوز، تعدی ≠ پسروی


advance (اسم)
پیشرفت، مساعده، پیش روی، جلو بردن، پیش پرداخت، پیش قسط، سبقت، ربون

progress (اسم)
پیشرفت، حرکت، جریان، پیش روی، ترقی، گردش، سفر، تکامل

development (اسم)
پیشرفت، پیش روی، ترقی، ظهور، بسط، توسعه، ایجاد، سیر، رشد، نمو، سیر تکاملی، تقریر

precession (اسم)
پیش روی، سبقت، تقدم، انحراف مسیر، تغییر جهت محور جسم گردند

onrush (اسم)
حمله، پیش روی، یورش

march (اسم)
پیش روی، روش، راه پیمایی، قدم رو، قدم برداری، گام نظامی، موسیقی نظامی یا مارش

antecedence (اسم)
پیش روی، سبقت، تقدم، پیشی

پیشاهنگی، پیشتازی، پیشقدمی، پیشگامی ≠ پسروی


ترقی، تعالی


تجاوز، تعدی


فرهنگ فارسی

حرکت از یک نت یا آکورد به یک نت یا آکورد دیگر در مبانی هارمونی


عمل پیشرو ۱- بجلو رفتن پیشرفت . ۲- ترقی ارتقائ . ۳- پیشوایی قیادت : آلت خسروی و پیشروی همه داده است مر ترا یزدان . ( فرخی ) ۴- تجاوز کردن از حد طبیعی .
برابر مقابل جلو روبرو در حضور بنزد قدام امام مقابل پشت سر عقب : و ارتفاع این دکه مقدار سی گز همانا باشد و از پیش روی دو نردبان بر آن ساختست که سواران بر آن روند.

فرهنگ معین

(رَ ) (حامص . ) ۱ - پیشرفت . ۲ - رشد. ۳ - پیشوایی .

لغت نامه دهخدا

پیشروی. [ رَ ] ( حامص مرکب ) عمل پیشرو. بجلو رفتن و پیشرفت کردن. || امامت. دلهثة. ( منتهی الارب ). قیادت :
آلت خسروی و پیشروی
همه داده ست مر ترا یزدان.
فرخی.
|| تجاوز از حد طبیعی. رجوع به پیشروی کردن شود. || ترقی.، پیش روی. [ ش ِ ] ( ق مرکب ) مقابل پشت سر. در حضور. پیش رو. جلو :
گردان در پیش روی بابزن و گردنا
ساغرت اندر یسار باده ات اندر یمین.
منوچهری.
و ارتفاع این دکه مقدار سی گز همانا باشد و از پیش روی دو نردبان بر آن ساخته ست که سواران بر آن روند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 126 ).

پیشروی . [ رَ ] (حامص مرکب ) عمل پیشرو. بجلو رفتن و پیشرفت کردن . || امامت . دلهثة. (منتهی الارب ). قیادت :
آلت خسروی و پیشروی
همه داده ست مر ترا یزدان .

فرخی .


|| تجاوز از حد طبیعی . رجوع به پیشروی کردن شود. || ترقی .

فرهنگ عمید

۱. پیشرفت.
۲. پیش رفتن.
۳. پیشوایی.
۴. راهنمایی.

دانشنامه عمومی

پیش روی (رمان). پیش روی (انگلیسی: The March) نام رمانی از ای. ال. دکتروف است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. این کتاب برنده جایزه پن/فاکنر برای داستان (۲۰۰۶) و جایزه انجمن ملی منتقدان کتاب (۲۰۰۵) و نامزد جایزه پولیتزر (۲۰۰۶) بود. داستان وقایع جنگ های داخلی آمریکا را بازگو می کند.
وقایع داستان «پیش روی» در اواخر سال ۱۸۶۴ و اوایل ۱۸۶۵ میلادی روی می دهند. شخصیت اصلی داستان، ژنرالی به نام ویلیام شرمن است که سپاه ۶۰ هزار نفری خود را از جنوب آمریکا در مسیری به حرکت در می آورد که در نهایت آنچه باقی می ماند مسیری به مسافتی ۶۰ مایل است. رمان با پایان یافتن جنگ به انتها می رسد و آنچه بر جا مانده جز بوی باروت و خون نیست. سربازانی که تصور می کنند با اتمام روزهای سخت، آرامش را تجربه خواهند کرد از آینده خبر ندارند؛ روزهایی که زخم های روحی و جسمی سر باز خواهند کرد. داستان با گام های سربازان و پیشروی ارتش به جلو می رود و یکی از نکات قابل توجه در سراسر داستان، تغییراتی ناگهانی است که در شخصیت ها به وضوح قابل مشاهده است.

فرهنگستان زبان و ادب

{progression} [موسیقی] حرکت از یک نت یا آکورد به یک نت یا آکورد دیگر در مبانی هارمونی

پیشنهاد کاربران

به جلو رفتن


حرکت به جلو

معنی پیش روی:پیشرفت

before

Endless summer days stretched out before us


کلمات دیگر: