برابر پارسی : به سنجش، تا اندازه ای، تااندازه ای، کمابیش | ( نسبتاً ) کمابیش
نسبتا
برابر پارسی : به سنجش، تا اندازه ای، تااندازه ای، کمابیش | ( نسبتاً ) کمابیش
فارسی به انگلیسی
comparatively, relatively
comparably, comparatively, fairly, ish _, middling, partly, pretty, rather, reasonably, relatively, somewhat, y
فارسی به عربی
بالاحری , بما فیه الکفایة , جزییا
مترادف و متضاد
باندازه ء کافی، بس، نسبتا، انقدر، باندازه
بیشتر، بلکه، نسبتا، تا یک اندازه، ترجیحا، سریع تر، با میل بیشتری
تاحدی، نسبتا، چندی، در یک جزء، تا یک اندازه، یک چند
تقریبا، نسبتا، بمقدار متوسط، به میزان متوسط
فرهنگ فارسی ساره
تا اندازه ای، کمابیش، به سنجش، تااندازه ا
پیشنهاد کاربران
بالنسبه
nesbatan این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
تارادیک ( کردی: تاراده یه ک )
آلَم، آستام ( سنسکریت )
تارادیک ( کردی: تاراده یه ک )
آلَم، آستام ( سنسکریت )
کم و بیش، تا اندازه ای
Comparatively
یک چند
( همچین ) بگی نگی
after a fashion
after a fashion
moderately
fairly
comparatively
rather
relatively
fairly
comparatively
rather
relatively
in part
کلمات دیگر: