کلمه جو
صفحه اصلی

اخلالگر


مترادف اخلالگر : کارشکن، مخل، تروریست، خرابکار، آشوبگر، انقلابی، شورشی، فتنه جو، مخرب

فارسی به انگلیسی

trouble, causer, intrigant, trouble cause, intrigant, heckler

trouble, causer, intrigant


مترادف و متضاد

کارشکن، مخل


تروریست، خرابکار


آشوبگر، انقلابی، شورشی، فتنه‌جو، مخرب


۱. کارشکن، مخل،
۲. تروریست، خرابکار
۳. آشوبگر، انقلابی، شورشی، فتنهجو، مخرب


فرهنگ فارسی

کسی که درکاری یاامری اخلال کند، آنکه نظم کارهارابرهم بزند

فرهنگ عمید

کسی که در کاری یا امری اخلال می کند، آن که نظم و امنیت جامعه را برهم می زند.

واژه نامه بختیاریکا

گِی بُر؛ دَو شیورن
دتنا

پیشنهاد کاربران

مخل، کسی که خلل در کاری وارد می کند، آن که بر هم می زند و مانع و سد راه می شود.


کلمات دیگر: