مترادف پنداموز : ( پندآموز ) اندرزگو، ناصح، نصیحت گو، واعظ
پنداموز
مترادف پنداموز : ( پندآموز ) اندرزگو، ناصح، نصیحت گو، واعظ
فرهنگ فارسی
( پند آموز ) ( صفت ) ۱- آموزند. پند اندرزگوی ناصح واعظ . ۲- عبرت افزا موجب عبرت موجب انتباه .
لغت نامه دهخدا
( پندآموز ) پندآموز. [ پ َ ] ( نف مرکب ) آموزنده پند. ناصح. واعظ. اندرزگوی. || موجب عبرت. عبرت افزا. موجب انتباه :
بوسه خواهم داد ویحک بند پندآموز را ( ؟ )
لاجرم زین بند چنبروار شد بالای من.
بوسه خواهم داد ویحک بند پندآموز را ( ؟ )
لاجرم زین بند چنبروار شد بالای من.
خاقانی.
فرهنگ عمید
( پندآموز ) آموزندۀ پند، اندرزگوی، ناصح.
کلمات دیگر: