نطق کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
اخطب , محاضرة
مترادف و متضاد
سخنرانی کردن، خطابه گفتن، نطق کردن
خواندن، سخنرانی کردن، نطق کردن
نطق کردن، سخن به درازا کشاندن
فرهنگ فارسی
در تداول : سخنرانی کردن . سخن گفتن در انجمنی یا مجلسی برای گروهی . یا خطبه خواندن .
لغت نامه دهخدا
نطق کردن. [ ن ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، سخنرانی کردن. سخن گفتن در انجمنی یا مجلسی برای گروهی. || خطبه خواندن. ( از آنندراج از سفرنامه شاه ایران ).
پیشنهاد کاربران
ایراد کردن
گوییدن. [ دَ ] ( مص ) به معنی گفتن و نطق کردن باشد. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ شعوری ج 2 ص 325 ) .
کلمات دیگر: