کلمه جو
صفحه اصلی

وسیع کردن

فارسی به انگلیسی

to widen, to extend or expand

فارسی به عربی

تضخم , لثة , وسع

مترادف و متضاد

enlarge (فعل)
بزرگ کردن، وسیع کردن، توسعه دادن، بسط دادن، با تفصیل شرح دادن

broaden (فعل)
منبسط کردن، وسیع کردن، پهن کردن، عریض کردن

gum (فعل)
چسباندن، گول زدن، وسیع کردن، با لثه جویدن، چسب زدن، صمغی شدن


کلمات دیگر: