کلمه جو
صفحه اصلی

اراجیف


مترادف اراجیف : بیهوده، ترهات، شایعات، مهملات، هرزه گویی، یاوه

برابر پارسی : یاوه ها، ژاژها

فارسی به انگلیسی

abracadabra, canard, trivia, wind, false rumours

rumours, false rumours


abracadabra, canard, trivia, wind


فارسی به عربی

ثرثرة

مترادف و متضاد

gossip (اسم)
بد گویی، شایعات بی اساس، اراجیف، سخن چینی، دری وری، شایعات بی پرو پا

titbit (اسم)
اراجیف، تکه لذیذ و باب دندان، قسمت لذیذ غذا، لقمه خوشمزه

بیهوده، ترهات، شایعات، مهملات، هرزه‌گویی، یاوه


فرهنگ فارسی

سخنهای بیهوده، ا باردروغ وبی اصل، خبرهای نادرست که اضطراب آورباشد
( اسم ) جمع : ارجاف خبرهای موحش و مدهش سخنان بیهوده و دروغ و بی اصل خبرهای نادرست شایعات .

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ارجاف ، سخنان یاوه و دروغ .

لغت نامه دهخدا

اراجیف. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ ارجاف. خبرهای موحش و مدهش. بیهودگان و سخنهای دروغ و بی اصل. ( غیاث اللغات ). خبرهای دروغ. خبرهای نادرست. شایعات. تعاتِع:
درین ساعت خبری هول افتاد بنده انهی نخواست کرد تا نماز دیگر مددی رسد که آن رسیده شاید اراجیف باشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 663 ). اراجیفی می افتد که فرمان شده است که بنات این قوم را بجماعتی نامزد کرده آید. ( جهانگشای جوینی ).
اذا وقعت المخاویف کثرت الاراجیف.
بهر سو میدویدی چون اراجیف.
سلیم ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

سخنان بیهوده، دروغ، و بی اصل.

واژه نامه بختیاریکا

رُبَیت؛ وِر وِره

پیشنهاد کاربران

اَراجیف: این کلمه جمع است و مفرد آن اِرجاف در فارسی مستعمل نیست ( مگر به ندرت در متون کهن ) اراجیف در عربی بیشتر به معنای "سخنان فتنه انگیز" و در فارسی به معنای سخنان بی پایه و بی اساس به کار میرود.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱۹. )


کلمات دیگر: