کلمه جو
صفحه اصلی

بدبو


مترادف بدبو : بویناک، عفن، گند، گندیده، متعفن، مشام آزار

متضاد بدبو : خوشبو، شامه نواز، معطر

فارسی به انگلیسی

fetid, foul, disagreeable, nasty, noisome, smelly, whiffy

فارسی به عربی

عطری , کریه الرائحة , نتن

مترادف و متضاد

fetid (صفت)
گندیده، متعفن، بد بو، دارای بوی زننده

sticky (صفت)
سخت، چسبنده، چسبیده، چسبناک، دشوار، بد بو، لزج

unsavory (صفت)
بی مزه، بد مزه، ناگوار، ناخوش آیند، بد بو، نا مشروع

smelly (صفت)
بودار، متعفن، بد بو

odoriferous (صفت)
زننده، بودار، بد بو، دارای بو

gamy (صفت)
فاسد، با جرات، بد بو، افتضاح اور، اهل حال، پر از شکار، چاشنی زده

frowsy (صفت)
شلخته، پوسیده، چرک، پلید، بد بو، ترشیده

reeky (صفت)
ابری، بد بو، جلبکی

noisome (صفت)
مضر، کریه، بد بو، نامطلوب، زیان بخش

stinking (صفت)
زننده، متعفن، بد بو، نفرت اور

funky (صفت)
بد بو، بوی ناه گرفته

stinky (صفت)
بد بو

malodorous (صفت)
بد بو

frowzy (صفت)
شلخته، پوسیده، چرک، پلید، بد بو، ترشیده

fuggy (صفت)
متعفن، بد بو

gamey (صفت)
بد بو، افتضاح اور

mephitic (صفت)
متعفن، بد بو

بویناک، عفن، گند، گندیده، متعفن، مشامآزار ≠ خوشبو، شامهنواز، معطر


فرهنگ فارسی

( صفت ) بدبویی

لغت نامه دهخدا

بدبو. [ ب َ ] ( ص مرکب ) بدبوی. منتن و متعفن و چیزی که دارای بو و رایحه بد و نتن باشد و چیز گنده. ( از ناظم الاطباء ). منتن. عفن. نتن. دفر. دفره. گنده.( یادداشت مؤلف ). مقابل خوشبو. ( آنندراج ). دَفَر؛ بدبو شدن طعام. ( منتهی الارب ). و رجوع به بدبوی شود.

فرهنگ عمید

۱. چیزی که بوی بد می دهد.
۲. گندیده، بویناک.

دانشنامه عمومی

بدبو (فیلم). بدبو (به انگلیسی: Reeker) فیلمی ترسناک، محصول سال ۲۰۰۵ ایالات متحده آمریکا است. این فیلم که توسط دیو پین کارگردانی شده است، ادامه ای نیز با نام جزیره هیچکس: بدبو بر می خیزد نیز داشت که در یونایتد کینگدام به بدبو ۲ نیز مشهور است. این فیلم در سایت پرداخت فیلم "Rotten Tomatoes" نمره ۵۴٪ را دارد، و در سایت imdb امتیاز ۵/۲ از ۱۰ را دارد. با وجود این که فیلم بازتاب زیاد خوبی نگرفت، با این حال، در ژانر اسلشر می تواند جزو یکی از ۲۰ فیلم برتر باشد.
۲۰۰۵ (۲۰۰۵)

واژه نامه بختیاریکا

بُوین

پیشنهاد کاربران

نتن

nasty

دانلود فیلم بد بو


کلمات دیگر: