مترادف پوشه : پرونده، دوسیه، شمیز، لفافه
پوشه
مترادف پوشه : پرونده، دوسیه، شمیز، لفافه
فارسی به انگلیسی
folder, flat file
case, file, folder
فارسی به عربی
سترة , غشاء
مترادف و متضاد
پوشش، جلد، سر پوش، پوشه
جلد، کتاب، کت، ژاکت، نیمتنه، پوشه
پرده، پوسته، غشاء، پوست، غشا، پوشه، میان پرده، شامه
روپوش، لفاف، پوشه، بالا پوش، لفاف بسته بندی، چادر شب، بسته بندی کاغذ، بارپیچ، جلد کتاب
لفاف، پوشه، تاه کن
پرونده، دوسیه
شمیز، لفافه
۱. پرونده، دوسیه
۲. شمیز، لفافه
فرهنگ فارسی
پرده، هرچیزی که چیزدیگررابپوشاند
( اسم ) ۱- مطلق پرده که بر روی میزها پوشند و از درها آویزند. ۲- لفافه ای که نوشته های راجع بیک موضوع را در آن گذارند شمیز.
( اسم ) ۱- مطلق پرده که بر روی میزها پوشند و از درها آویزند. ۲- لفافه ای که نوشته های راجع بیک موضوع را در آن گذارند شمیز.
فرهنگ معین
(ش ِ ) (اِ. ) ۱ - پرده ، هر چیزی که چیزی را بپوشاند. ۲ - ورق نسبتاً بزرگ و تا شده ای از جنس مقوا یا پلاستیک که نوشته ها و اسناد مربوط به یک موضوع را در آن نگه داری می کنند.
فرهنگ عمید
۱. پرده.
۲. هرچیزی که چیزی را بپوشاند.
۳. لفافه که نوشته های راجع به یک موضوع را در آن بگذارند، شمیز.
۲. هرچیزی که چیزی را بپوشاند.
۳. لفافه که نوشته های راجع به یک موضوع را در آن بگذارند، شمیز.
دانشنامه عمومی
فرهنگستان زبان و ادب
{capsid} [زیست شناسی-میکرب شناسی] پوششی پروتئینی که مادۀ ژنی و پروتئین های ویروس را احاطه می کند
{coat} [خوردگی، قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] لایه ای پیوسته از ماده ای پوششی که در طی یک مرحله بر روی شی ء قرار می گیرد
{coat} [خوردگی، قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] لایه ای پیوسته از ماده ای پوششی که در طی یک مرحله بر روی شی ء قرار می گیرد
گویش مازنی
/pooshe/ سوت – سوت زدن با دهان
سوت – سوت زدن با دهان
پیشنهاد کاربران
پاکت، دستمالی که بدور چیز به پیچانند، جلد کتاب
File folder پوشه
پوشه جلد کتاب مثلا یه چیزی رو توپوشه قرار گذاشتن
کلمات دیگر: