demonstrative, demonstrator, indicative, illustrative, illustrator, indication, indicator, representative
نشان دهنده
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
دلالی
مترادف و متضاد
شاهین ترازو، نشان دهنده، معلم، اشاره کننده، عقربک، عقربه، اشاره گر، توصیه مفید، نوعی سگ شکاری، نشان گیرنده
نماینده، نشان دهنده
اثبات کننده، نشان دهنده، حالیکننده
دلالت کننده، اخباری، نشان دهنده، حاکی، اشاره کننده، دال بر، مشعر بر
کلمات دیگر: