کلمه جو
صفحه اصلی

مستاصل کردن


مترادف مستاصل کردن : درمانده کردن، ناتوان کردن، به استیصال کشاندن، عاجز کردن، بیچاره کردن، نابود کردن، ریشه کن کردن

فارسی به انگلیسی

beleaguer, corners, harass, overwhelm

مترادف و متضاد

درمانده کردن، ناتوان کردن، به استیصال کشاندن، عاجز کردن، بیچاره کردن


نابود کردن، ریشه‌کن کردن


۱. درمانده کردن، ناتوان کردن، به استیصال کشاندن، عاجز کردن، بیچاره کردن
۲. نابود کردن، ریشهکن کردن



کلمات دیگر: