مترادف مسافات : مسافت ها، فاصله ها، فواصل
مسافات
مترادف مسافات : مسافت ها، فاصله ها، فواصل
مترادف و متضاد
مسافتها، فاصلهها، فواصل
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع مسافت .
لغت نامه دهخدا
مسافات. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ مسافة. فاصله ها. بعدها. دوریها. رجوع به مسافة و مسافت شود.
مسافاة. [ م ُ ] ( ع مص ) دشنام دادن. ( منتهی الارب ). سفاهت کردن با یکدیگر. ( تاج المصادر بیهقی ). مسافهة. ( اقرب الموارد ). || دوا کردن. ( منتهی الارب ). دارو کردن. مداوا کردن. ( اقرب الموارد ). درمان کردن.
مسافاة. [ م ُ ] ( ع مص ) دشنام دادن. ( منتهی الارب ). سفاهت کردن با یکدیگر. ( تاج المصادر بیهقی ). مسافهة. ( اقرب الموارد ). || دوا کردن. ( منتهی الارب ). دارو کردن. مداوا کردن. ( اقرب الموارد ). درمان کردن.
مسافات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مسافة. فاصله ها. بعدها. دوریها. رجوع به مسافة و مسافت شود.
فرهنگ عمید
= مسافت
مسافت#NAME?
کلمات دیگر: