مترادف مستفیض شدن : فیض بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن
مستفیض شدن
مترادف مستفیض شدن : فیض بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن
مترادف و متضاد
فیضبردن، برخوردار شدن، بهرهمند شدن
فرهنگ معین
( ~. شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) فیض بُردن ، نیکی دریافت کردن .
پیشنهاد کاربران
- محظوظ شدن ؛ بهره مند شدن. تمتع بردن :
لوح حافظ لوح محفوظی شود
روح او از روح محظوظی شود.
مولوی.
محظوظ گردیدن ؛ محظوظ گشتن. محظوظ شدن : و دیگر رسایل و رقاع و فصول از انواع به مطالعه ٔ همه محظوظ گشتم. ( مرزبان نامه چ سال 1317 تهران ص 24 ) .
بهره ور شدن، بهره مند شدن، متمتع شدن، برخوردار شدن، حظ کردن، حظ بردن، لذت بردن، خشنود شدن
لوح حافظ لوح محفوظی شود
روح او از روح محظوظی شود.
مولوی.
محظوظ گردیدن ؛ محظوظ گشتن. محظوظ شدن : و دیگر رسایل و رقاع و فصول از انواع به مطالعه ٔ همه محظوظ گشتم. ( مرزبان نامه چ سال 1317 تهران ص 24 ) .
بهره ور شدن، بهره مند شدن، متمتع شدن، برخوردار شدن، حظ کردن، حظ بردن، لذت بردن، خشنود شدن
کلمات دیگر: