مترادف بی عرضگی : بی کفایتی، ناکارآمدی، بی بخاری، بی لیاقتی، نالایقی، بیکارگی
بی عرضگی
مترادف بی عرضگی : بی کفایتی، ناکارآمدی، بی بخاری، بی لیاقتی، نالایقی، بیکارگی
فارسی به انگلیسی
inefficiency, incapability
gaucherie, inaptitude, incompetence, ineffectiveness, ineptitude, ineptness, shiftlessness
فارسی به عربی
حماقة , عدم الکفاءة
مترادف و متضاد
بیکفایتی، ناکارآمدی، بیبخاری، بیلیاقتی، نالایقی
بیکارگی
نادانی، بی عرضگی
بی کفایتی، عدم کاردانی، بی عرضگی، بی ظرفیتی
فرهنگ فارسی
حالت و کیفیت بی عرضه
لغت نامه دهخدا
بی عرضگی. [ ع ُ ض َ / ض ِ ] ( حامص مرکب ) بی لیاقتی ( در تداول عوام ). رجوع به بی عرضه شود.
فرهنگ عمید
بی عرضه بودن.
پیشنهاد کاربران
بی دست و پایی
ناکارآمدی
کلمات دیگر: