legerity (اسم)چابکی، تیز هوشی، چالاکی، سبکیacuity (اسم)تیز هوشی، تیز فهمیacumen (اسم)تیز هوشی، تیز فهمی، فراست، ظرفیت، بینایی
تیزهوشی. ( حامص مرکب ) هوشیاری. هوشمندی. باهوشی. تیزویری. تیزهشی. ( فرهنگ فارسی معین ) : تا جهان داشت تیزهوشی کردبی مصیبت سیاه پوشی کرد.نظامی.برگفت ز راه تیزهوشی افسانه آن زبان فروشی.نظامی.رجوع به تیزهوش و تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.