کلمه جو
صفحه اصلی

تیزهوشی


مترادف تیزهوشی : ذکاوت، زیرکی، سرعت انتقال، هوشمندی

متضاد تیزهوشی : کندهوشی

فارسی به انگلیسی

acuity, acumen, aptitude, ingenuity, intellect

فارسی به عربی

حدة , فطنة

مترادف و متضاد

ذکاوت، زیرکی، سرعت انتقال، هوشمندی ≠ کندهوشی


legerity (اسم)
چابکی، تیز هوشی، چالاکی، سبکی

acuity (اسم)
تیز هوشی، تیز فهمی

acumen (اسم)
تیز هوشی، تیز فهمی، فراست، ظرفیت، بینایی

فرهنگ فارسی

هوشیاری هوشمندی باهوشی تیروپری .

لغت نامه دهخدا

تیزهوشی. ( حامص مرکب ) هوشیاری. هوشمندی. باهوشی. تیزویری. تیزهشی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
تا جهان داشت تیزهوشی کرد
بی مصیبت سیاه پوشی کرد.
نظامی.
برگفت ز راه تیزهوشی
افسانه آن زبان فروشی.
نظامی.
رجوع به تیزهوش و تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ عمید

هوشیاری، زرنگی.

پیشنهاد کاربران

دها، ذکاوت، زیرکی، سرعت انتقال، هوشمندی، کیاست، فراست، درایت

کیاست

دها

ذکاوت

فراست

زندگی و آرزوی من


کلمات دیگر: