کلمه جو
صفحه اصلی

مستزید


مترادف مستزید : آزرده، رنجیده، رنجیده خاطر، گله مند، شاکی، زیاده خواه، زیاده طلب

مترادف و متضاد

۱. آزرده، رنجیده، رنجیدهخاطر
۲. گلهمند، شاکی
۳. زیادهخواه، زیادهطلب


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - زیادت خواه زیاده طلب . ۲ - گله مند شاکی رنجیده .

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - زیاده طلب . ۲ - رنجیده خاطر، گله مند.

لغت نامه دهخدا

مستزید. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استزادة. مقصرشمرنده و فزونی خواهنده از کسی. زیادت خواه. بیشی خواه. ( اقرب الموارد ). رجوع به استزادة شود. || آزرده : به دیگر ناصحان استخفاف روا داشت [ شیر ] تا همه مستزید گشتند. ( کلیله و دمنه ).

فرهنگ عمید

۱. آن که چیزی زیادتر بخواهد، افزون خواهنده، زیاده طلب.
۲. [مجاز] گله مند، آزرده خاطر.


کلمات دیگر: