مترادف مساهرت : شب زنده داری، بیتوته، شب بیداری، شب را باهم به روز آوردن، شب زنده داری کردن
مساهرت
مترادف مساهرت : شب زنده داری، بیتوته، شب بیداری، شب را باهم به روز آوردن، شب زنده داری کردن
مترادف و متضاد
۱. شبزندهداری، بیتوته، شببیداری
۲. شب را باهم به روز آوردن، شبزندهداری کردن
فرهنگ معین
(مُ هَ رَ ) [ ع . مساهرة ] (مص ل . ) شب زنده داری .
لغت نامه دهخدا
مساهرت. [ م ُ هََ رَ ] ( ع مص )مساهرة. شب زنده داری با کسی. رجوع به مساهرة شود.
مساهرة. [ م ُ هََ رَ ] ( ع مص ) مساهرت. بیدارماندن با کسی و او را در ترک گفتن خواب همراهی کردن. ( اقرب الموارد ). با کسی بیدار بودن. ( تاج المصادر بیهقی ). شب نشینی با کسی. شب زنده داری به همراه کسی.
مساهرة. [ م ُ هََ رَ ] ( ع مص ) مساهرت. بیدارماندن با کسی و او را در ترک گفتن خواب همراهی کردن. ( اقرب الموارد ). با کسی بیدار بودن. ( تاج المصادر بیهقی ). شب نشینی با کسی. شب زنده داری به همراه کسی.
مساهرت . [ م ُ هََ رَ ] (ع مص )مساهرة. شب زنده داری با کسی . رجوع به مساهرة شود.
فرهنگ عمید
۱. شب را با هم بیدار بودن.
۲. شب زنده داری.
۲. شب زنده داری.
کلمات دیگر: