قاسم بن محمد بن ابوبکر از تابعین بود.
• هنگامی که پدرم در مصر به قتل رسید عمویم عبدالرحمن بن ابوبکر به نزد ما آمد و من و خواهر کوچکم را با خود بر گرفت و روانه مدینه شد، بمحض اینکه وارد مدینه شدیم عمه ام عائشه قاصدی را به نزد عمویم فرستاد و ما را با خود به منزل خویش برد و ما را در حجره خود تربیت نمود، هیچ پدر و مادری را دلسوزتر از او ندیدم، با دستان خویش به ما غذا می داد وخود همراه ما غذا نمی خورد و اگر چیزی از غذا باقی می ماند از آن تناول می نمود و نسبت به ما چنان دلسوز و مهربان بود که یک مادر نسبت طفل شیرخوارش دلسوزی می کند.• خودش بدنهای ما را می شست و موهای ما را شانه می زد و لباسهای سفید و زیبا بر تن ما می نمود و همواره ما را به انجام کارهای نیک تشویق می نمود و انجام دادن آنرا به ما آموزش می داد، ما را از بدیها بازمی داشت و وادار به ترک آن می نمود، عادت داشت تا جایی که طاقت و توان داشته باشیم قرآن بر ما بخواند و به ما آموزش دهد و احادیث رسول الله صلی الله علیه و سلم را تا جایی که برایمان قابل فهم باشد روایت کند.• به هنگام دو عید مهربانی او بیشتر می شد. وقتی شب عرفه فرا می رسید موهای مرا می تراشید و من و خواهرم را غسل می داد و چون صبح فرا می رسید لباس نو بر ما می پوشانید و ما را به مسجدالنبی می فرستاد تا نماز عید را بجای بیاوریم و وقتی که از مسجد بازمی گشتم من و خواهرم را در کنار خود می نشاند و در کنار ما گوسفند قربانی می نمود.