کلمه جو
صفحه اصلی

ترفی

فرهنگ فارسی

ترفیه . بالرفا و البنین گفتن بطور دعا در زناشویی .

لغت نامه دهخدا

ترفی. [ ت َ رَف ْ فی ] ( ع مص ) ترفیة. ( منتهی الارب ). بالرفاء و البنین گفتن بطور دعا در زناشویی. ( ازناظم الاطباء ). رجوع به ترفیة و ترفئة و ترفی شود.

ترفی ٔ. [ ت َ ] ( ع مص ) ترفیة. ( منتهی الارب ). بالرفاء و البنین گفتن به آنکه زن گرفته بود: رفّاء المتزوج ترفئةً و ترفیئاً. ( ناظم الاطباء ). تهنیت گفتن بکسی. ( المنجد ): هَنّأه ُ فقال له بالرفاء و البنین ؛ ای بالالتئام و الاتفاق و استیلاد البنین ، و هو دعاء للمتأهل. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). و رجوع به ترفی و ترفئة و ترفیة شود.

ترفی ٔ. [ ت َ ] (ع مص ) ترفیة. (منتهی الارب ). بالرفاء و البنین گفتن به آنکه زن گرفته بود: رفّاء المتزوج ترفئةً و ترفیئاً. (ناظم الاطباء). تهنیت گفتن بکسی . (المنجد): هَنّأه ُ فقال له بالرفاء و البنین ؛ ای بالالتئام و الاتفاق و استیلاد البنین ، و هو دعاء للمتأهل . (المنجد) (اقرب الموارد). و رجوع به ترفی و ترفئة و ترفیة شود.


ترفی . [ ت َ رَف ْ فی ] (ع مص ) ترفیة. (منتهی الارب ) . بالرفاء و البنین گفتن بطور دعا در زناشویی . (ازناظم الاطباء). رجوع به ترفیة و ترفئة و ترفی شود.



کلمات دیگر: