کلمه جو
صفحه اصلی

اجشع

فرهنگ فارسی

حریص تر

لغت نامه دهخدا

اجشع. [ اَ ش َ ] ( ع ن تف ) حریص تر.
- امثال :
اجشع من اسری الدخان .
اجشع من الوافدین علی الدخان .
اجشع من وفد تمیم . ( مجمع الأمثال میدانی ).


کلمات دیگر: