devotee (اسم)
پارسا، طرفدار، هواخواه، سالک، زاهد، مجاهد، فداکار، فدایی، جانسپار، مرید
advocate (اسم)
حامی، طرفدار، مدافع، وکیل مدافع
adherent (اسم)
موافق، طرفدار، پیرو، هواخواه
sympathizer (اسم)
موافق، طرفدار، همدرد، جانبدار، غمخوار
aficionado (اسم)
طرفدار، هواخواه
partisan (اسم)
حامی، طرفدار، پارتیزان، پیرو متعصب، شمشیر پهن و دسته بلند
bigot (اسم)
طرفدار، متعصب، ادم ریاکار، ادم خرافاتی
disciple (اسم)
موافق، طرفدار، پیرو، هواخواه، سالک، حواری، شاگرد، مرید
zealot (اسم)
طرفدار، متعصب، مجاهد، فدایی، جانفشان، ادم متعصب یا هواخواه
governor (اسم)
طرفدار، پروانه، حاکم، سایس، فرماندار، حکمران
sovereign (اسم)
طرفدار، فرمانروا، سایس، پادشاه، سلطان، شهریار
henchman (اسم)
طرفدار، پیرو، مرید، نوکر
partial (صفت)
طرفدار، نا تمام، بخشی، جزئی، غیر منصفانه، طرفدارانه، متمایل به، قسمتی، پاره ای، جانبدار، علاقمند به