مترادف قاچ : برش، تراشه، تراک، شکافتگی، قاش، لزگه، لغزه، ترک، شکاف
برابر پارسی : ترک، بُرشه، شکاف، برش
برش، تراشه، تراک، شکافتگی، قاش، لزگه، لغزه
ترک، شکاف
۱. برش، تراشه، تراک، شکافتگی، قاش، لزگه، لغزه،
۲. ترک، شکاف
۱. یک قسمت بریدهشده از خربزه، هندوانه، یا میوۀ دیگر.
۲. برآمدگی جلوی زین اسب؛ کوهۀ زین.
۳. شکاف؛ ترک؛ تراک؛ قاش.
۳. تکه؛ پاره.
۴. چند عدد از چیزی.
〈 قاچقاچ: [عامیانه] پارهپاره؛ چاکچاک؛ تکهتکه.
۱برش ۲شکاف