ژولیده شدن
فارسی به انگلیسی
to become disheveled, to be uncombed or untidy, to kink, to confuse, to snarl, to straggle
فرهنگ فارسی
درهم شدن، نامرتب شدن، شانه نکرده بودن
در هم و پریشان شدن .
لغت نامه دهخدا
ژولیده شدن. [ دَ / دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) درهم و پریشان شدن. رجوع به ژولیدن شود.
واژه نامه بختیاریکا
ور شُفتن
کلمات دیگر: