کلمه جو
صفحه اصلی

حاضر یراق


مترادف حاضر یراق : آماده، حاضر به خدمت، حاضررکاب، مهیا، گوش به فرمان

برابر پارسی : آماده

فارسی به انگلیسی

ready for service, equipped and prepared

فرهنگ فارسی

( صفت ) مهیا آماده .

فرهنگ معین

( ~. یَ ) [ ع - تر. ] (ص مر. ) مهیا، آماده .

لغت نامه دهخدا

حاضریراق. [ ض ِرْ ی َ ] ( ص مرکب ) آماده. مهیا :
جمله عریان ز جامه و شلوار
همه حاضریراق بوس و کنار.
اشرف ( در تعریف رانیان هندوستان ).
|| که تمام سلاح بر تن دارد.
- حاضریراق شدن ، حاضریراق بودن ؛ مهیا و آماده شدن یا بودن. مجازاً، لباس پوشیده و مهیای رفتن بجائی شدن یا بودن.
- حاضریراق کردن ؛ مهیا و آماده کردن.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] آماده.
۲. کسی که سلاح کامل با خود دارد.
۳. [مجاز] کسی که وسایل لازم را برای انجام دادن کاری فراهم کرده و کاملاً آماده باشد.

دانشنامه عمومی

مهیا، آماده


گویش مازنی

/haazer yeraagh/ آدم مصمم – آماده

آدم مصمم – آماده



کلمات دیگر: