کلمه جو
صفحه اصلی

فاجع

فارسی به انگلیسی

calamitous, tragic, unexpected

فرهنگ فارسی

درد آورنده، دردناک آنچه که باعث حزن واندوه شدیدانسان شود، ونیزبه معنی مصیبت زده واندوهگین برای مذکرومونث یکسان می آید
دردناک . فجیع

فرهنگ معین

(ج ) [ ع . ] (اِفا. ) درد آورنده ، دردناک .

لغت نامه دهخدا

فاجع. [ ج ِ ] ( ع ص ) دردناک. ( آنندراج ). فجیع. || ( اِ ) غراب البین. ( اقرب الموارد ). آن قسم از زاغ که منقار و پاهای وی سرخ است. ( ناظم الاطباء ). زاغ دشتی. ( آنندراج ). || ( ص ) این کلمه برای زنان بصورت صفت بدون نشانه تأنیث بکار رود: امراءة فاجع؛ زن مصیبت زده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

سخت.


کلمات دیگر: