omentum
ثرب
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- آستر و بطان. صفاق و ابره و ظهار. معده و آن پیه رقیقی است که معده و امعار افرا گرفته است و از فم معده تا معی قولون ادامه دارد جادرپیه . ۲- غش مشک ناک .
چاهی است محارب را و گاه حاجیان وارد آن شوند برای آب برداشتن و آب آن بسیار بد است
چاهی است محارب را و گاه حاجیان وارد آن شوند برای آب برداشتن و آب آن بسیار بد است
لغت نامه دهخدا
ثرب. [ ث َ ] ( ع اِ ) ( معرب چربی و چربو ) چادرپیه و آن آستر و بطانه صفاق و ابره و ظهاره معده باشد. و آن پیه رقیقی است که معده و امعاء را فرا گرفته است و از فم معده تا معی قولون بکشد. و صاحب غیاث اللغات گوید: در حدودالامراض بفتحتین است. || خاقانی آنرا بمعنی غش مشک آورده است یعنی ناک :
خوش نفسی نیست بی گرانی کامروز
نافه بی ثرب در تتار نیابی.
ج ، ثروب ، أثرب. جج ، أثارب.
ثرب. [ ث َ ] ( ع اِ ) سرزنش کردن. نکوهیدن بر گناه. || ثرب مریض ؛ برکندن جامه بیمار.
ثرب. [ ث َ ] ( ع اِ ) ج ِ ثربَة.
ثرب. [ ث َ رِ ] ( اِخ ) چاهی است محارب را و گاه حاجیان وارد آن شوند برای آب برداشتن و آب آن بسیار بد است. ( مراصد الاطلاع ).
خوش نفسی نیست بی گرانی کامروز
نافه بی ثرب در تتار نیابی.
ج ، ثروب ، أثرب. جج ، أثارب.
ثرب. [ ث َ ] ( ع اِ ) سرزنش کردن. نکوهیدن بر گناه. || ثرب مریض ؛ برکندن جامه بیمار.
ثرب. [ ث َ ] ( ع اِ ) ج ِ ثربَة.
ثرب. [ ث َ رِ ] ( اِخ ) چاهی است محارب را و گاه حاجیان وارد آن شوند برای آب برداشتن و آب آن بسیار بد است. ( مراصد الاطلاع ).
ثرب . [ ث َ ] (ع اِ) (معرب چربی و چربو) چادرپیه و آن آستر و بطانه ٔ صفاق و ابره و ظهاره ٔ معده باشد. و آن پیه رقیقی است که معده و امعاء را فرا گرفته است و از فم معده تا معی قولون بکشد. و صاحب غیاث اللغات گوید: در حدودالامراض بفتحتین است . || خاقانی آنرا بمعنی غش مشک آورده است یعنی ناک :
خوش نفسی نیست بی گرانی کامروز
نافه ٔ بی ثرب در تتار نیابی .
ج ، ثروب ، أثرب . جج ، أثارب .
ثرب . [ ث َ ] (ع اِ) ج ِ ثربَة.
ثرب . [ ث َ ] (ع اِ) سرزنش کردن . نکوهیدن بر گناه . || ثرب مریض ؛ برکندن جامه ٔ بیمار.
ثرب . [ ث َ رِ ] (اِخ ) چاهی است محارب را و گاه حاجیان وارد آن شوند برای آب برداشتن و آب آن بسیار بد است . (مراصد الاطلاع ).
فرهنگ عمید
۱. چربی.
۲. (صفت ) چرب.
۳. پیه شکم، پیه رقیقی که معده و روده ها را فرامی گیرد.
۲. (صفت ) چرب.
۳. پیه شکم، پیه رقیقی که معده و روده ها را فرامی گیرد.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)
ملامت. عتاب. یوسف به برادرانش گفت امروز بر شما ملامتی (از جانب من) نیست خدا شما را میآمرزد. علی علیه السلام در نامه خود به عمر بن ابی سلمه مخزومی که وی را از بحرین خواند، نوشت: «نَزَعْتُ یَدَک بِلاذّمٍ (لک) وَلاتَثْرِبَ عَلَیْکَ» نهج البلاغه نامه 42: دست تو را از کارت بازداشتم بی آنکه مذمت و ملامتی برای تو باشد. این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است. ثَرب و تَثریب هر دو به یک معنی است.
ملامت. عتاب. یوسف به برادرانش گفت امروز بر شما ملامتی (از جانب من) نیست خدا شما را میآمرزد. علی علیه السلام در نامه خود به عمر بن ابی سلمه مخزومی که وی را از بحرین خواند، نوشت: «نَزَعْتُ یَدَک بِلاذّمٍ (لک) وَلاتَثْرِبَ عَلَیْکَ» نهج البلاغه نامه 42: دست تو را از کارت بازداشتم بی آنکه مذمت و ملامتی برای تو باشد. این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است. ثَرب و تَثریب هر دو به یک معنی است.
wikialkb: ریشه_ثرب
پیشنهاد کاربران
سرزنش و ملامت کردن
پیه که روده ها و معده را احاطه کرده و کار دستگاه گوارش را مشکل کرده و برداشتن ان با عمل جراحی هم کار خطر ناکی است و هیچ عمل موفقیت آمیزی نداشته است
کلمات دیگر: