کلمه جو
صفحه اصلی

گام سپردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( صفت ) سپردن راه طی طریق کردن : چو راهی بباید سپردن بگام بود راندن تعبیه بی نظام . ( عنصری )

فرهنگ معین

(س پُ دَ ) (مص ل . ) طی کردن ، طی کردن راه .

لغت نامه دهخدا

گام سپردن. [ س ِ پ ُ دَ ] ( مص مرکب ) راه طی کردن. طی کردن راه با قدم. به گام سپردن :
چو راهی بباید سپردن به گام
بودراندن تعبیه بی نظام.
عنصری.


کلمات دیگر: