ظرایف
فارسی به انگلیسی
witty sayings, humours
فرهنگ فارسی
جمع ظریفه
( صفت ) مونث ظریف جمع ظرایف ( ظرائف ) و ظریفات .
( صفت ) مونث ظریف جمع ظرایف ( ظرائف ) و ظریفات .
( صفت ) مونث ظریف جمع ظرایف ( ظرائف ) و ظریفات .
فرهنگ معین
(ضَ یِ ) [ ع - ظرائف ] (اِ. ) جِ ظریفه ، نکته ها، لطیفه ها.
لغت نامه دهخدا
ظرایف. [ ظَ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) ظَرائِف. ج ِ ظریفه :
به زیورها و گوهرهای شهوار
ظرایفها و دیباهای بسیار.
و رجوع به ظرائف شود.
به زیورها و گوهرهای شهوار
ظرایفها و دیباهای بسیار.
( ویس و رامین ).
امیر مسعود را بسیار نزل فرستاده بود [ منوچهربن قابوس ] پوشیده به خطها و نامه ها و ظرایف گرگان و دهستان. ( تاریخ بیهقی ). و مواضعت نهاده [ عیسی ] هر سالی که خراج فرستد برادرزاده را هزار دینار هریوه باشد بیرون از جامه و ظرایف. یک سال آورده بودند و بدین رضا افتاد. ( تاریخ بیهقی ).و رجوع به ظرائف شود.
ظرائف. [ ظَ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) ظَرایف. ج ِ ظریفة.
فرهنگ عمید
= ظریف
ظریف#NAME?
پیشنهاد کاربران
نکته ها
ریزه کاری ها
جمع ظریف، نازک ، نرم
کلمات دیگر: