کلمه جو
صفحه اصلی

شات

فرهنگ فارسی

گوسفند، خواه نرباشدیاماده، شیاه وشواه جمع
شاتی سرد

فرهنگ معین

[ ع . شاة ] (اِ. ) گوسفند.

لغت نامه دهخدا

شات. ( ع اِ ) شاة گوسپند و این لفظ را اکثر بتای مدوره نویسند. ( غیاث ) :
گرگ را کی رسد ملامت شات
باز را کی رسد نهیب شخش.
رودکی.
به بُرّ و شات مرا بِرّ و مکرمت فرمای
که این ز حیوان نیکوترین و آن ز نبات
منازعان تو بادند یک یک و جمله
شکم شکافته چون بُرّ و سربریده چو شات.
سوزنی.
و رجوع به شاة شود. || ( اِخ ) چند ستاره خرد بین قرحه و جدی. رجوع به ناظم الاطباء و به شاة شود.

شات. [ تِن ْ ] ( ع ص ) شاتی. سرد: یوم شات ؛ روز سرد. رجوع به شاتی شود.

شاة. ( ع اِ ) گوسپند نر و ماده. ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). ج ، شاه ، شیاه ، شِواه ، اشاوِه ، شَوی ْ، شیه ،و شیِّه و این سه قسم اخیر اسم جمعند. ( اقرب الموارد ). || و اصل شاة، شاهة است چه تصغیر آن شُوَیهَة و جمع شیاة آمده است. هاء برای تخفیف حذف گردیده و اصل شاهة نیز شَوهَة است ، الف بدل از واو آمده. در ادنی عدد جمع گویند: ثلاث شاة تا ده و چون از ده تجاوز کرد بتاء آورند و گویند: احدی عشرة شاة و چون کثیر اراده کنند گویند: هذه شاة کثیرة. ( منتهی الارب ). و گویند «فلان کثیر الشاة» و آن در معنای جمع است چه «ال » برای جنس است و نسبت به شاة را شاوی آورند چنانکه نسبت به سماء را سماوی. ( از اقرب الموارد ).
- آذان الشاة ؛ گیاهی است که آن رالصیقی نامند. ( منتهی الارب ).
- شاة اذراء ؛ گوسپندی که گوش وی سیاه و سپیدبود و تن سیاه. ( مهذب الاسماء ).
- شاة ثولاء؛ گوسپندی دیوانه. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ).
- شاة جماء ؛ گوسپندی بی سرو . ( مهذب الاسماء ). گوسفند بی شاخ. ( منتهی الارب ).
- شاة خوصاء ؛ گوسپند که یک چشم وی سیاه باشد و دیگر سپید. ( منتهی الارب ). در نسخه خطی مهذب الاسماء کتابخانه مولف شاة خوصاء، گوسپندی یک چشم سبز و دیگر سیاه. ج ، خوص. و در نسخه دوم خطی کتابخانه مؤلف : شاة خوضاء و در نسخه سوم شاة خورات ، گوسفندی یک چشم سیاه و دیگر چشم سبز ذکر شده است و این اخیرظاهراً بر اساسی نیست.
- شاة رأساء ؛ گوسپند سرسیاه و تن سفید. ( مهذب الاسماء ).
- شاة رُبّی ؛ گوسفندی که نوزاده بود. ج ، رُباب.( مهذب الاسماء ). و در نسخه خطی دیگری از مهذب الاسماء «زبی » آمده که مبنای درستی ندارد.
- شاة رثماء ؛ گوسفندی سر بینی سیاه. ( مهذب الاسماء ).

شات . (ع اِ) شاة گوسپند و این لفظ را اکثر بتای مدوره نویسند. (غیاث ) :
گرگ را کی رسد ملامت شات
باز را کی رسد نهیب شخش .

رودکی .


به بُرّ و شات مرا بِرّ و مکرمت فرمای
که این ز حیوان نیکوترین و آن ز نبات
منازعان تو بادند یک یک و جمله
شکم شکافته چون بُرّ و سربریده چو شات .

سوزنی .


و رجوع به شاة شود. || (اِخ ) چند ستاره ٔ خرد بین قرحه و جدی . رجوع به ناظم الاطباء و به شاة شود.

شات . [ تِن ْ ] (ع ص ) شاتی . سرد: یوم شات ؛ روز سرد. رجوع به شاتی شود.


فرهنگ عمید

گوسفند، خواه نر باشد یا ماده.

پیشنهاد کاربران

نوشتن به لاتین و معنی فارسی

شات یک کلمه انگلیسی است به معنای" عکس گرفتن"=shotout=shot
شات زدن یا شات کردن در اینستاگرام یعنی از صفحه شخصی یک نفر اسکرین شات بگیریم و در پیج یا همان صفحه خودمان به اشتراک بگذاریم.

عالیست

شات : تعداد تصویری است که ازلحظه ی شروع به کار دوربین فیلمبرداری تالحظه ی کات بدون قطع گرفته می شود . شات واژه ای آمریکایی وپلان فرانسوی ونما ایرانی است. شات کوچکترین واحدساختمان فیلم است. ( اصطلاح سینمایی )

شات ( Shot ) : [ اصطلاح اینستا گرام ]قرار دادن تصویر یک اکانت در پست تان به منظور تبلیغ او.

گوسفند.
برای یادسپاری بهتر از عبارت انگلیسی معروف [شات آپ] به معنای خفه شو که نوعی فحش محسوب می شود می توان استفاده کرد مثلا اضافه کردن کلمه گوسفند به شات آپ است که معنی آن می شود خفه شو گوسفند.
سوزنی ( شاعر ) :
به بُرّ و شات مرا بِرّ و مکرمت فرمای
که این ز حیوان نیکوترین و آن ز نبات
منازعان تو بادند یک یک و جمله
شکم شکافته چون بُرّ و سربریده چو شات.
( بُرّ به معنای گندم است )


خُب

شات، معنای زیادی داره

مثل:
شات :عکس گرفتن
شات:عرق و بقیه مواد مخدر
شات آپ:خفه شو، صداتو ببر
و. . . . .

شات 😋
به معنای عکس گرفتن
شات اپ: خفه شو. ساکت شو

شات یعنی عکس گرفتن از صفحه ( شخصی ) یکی

شات در زبان انگلیسی است به معنی شلیک کردن است و کاربردهای مختلفی در زمینه های مختلف دارد. اما آنچه باعث استفاده از این کلمه در کافی شاپ ، عکاسی و … شده است، داشتن مفهوم سرعت است. مفهوم کلمه شات سرعت و سریع بودن می باشد. بنابراین برای نوشیدنی هایی که در کافی شاپ سرو می شوند، چنین کلمه ای مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین کلمه شات در برخی صنوف بعنوان واحد شمارش نیز قلمداد می شود.


کلمات دیگر: