کلمه جو
صفحه اصلی

مودی


مترادف مودی : پرداخت کننده، تادیه کننده

فارسی به انگلیسی

payer


مترادف و متضاد

پرداخت‌کننده، تادیه‌کننده


فرهنگ فارسی

اداکننده
( اسم ) تادیه کننده پردازنده : به مودیان اخطار شد هر چه زودتر مالیات معوقه را بپردازند ..
دهی است از دهستان اوباتو بخش دیواندره شهرستان سنندج .

فرهنگ معین

(مُ ءَ د دا) [ ع . ] (اِمف .) تأدیه شده ، پرداخت شده .


(مُ ءَ دّ) [ ع . ] (ص .) ادا کننده ، گزارنده .


(مُ ءَ د دا ) [ ع . ] (اِمف . ) تأدیه شده ، پرداخت شده .
(مُ ءَ دّ ) [ ع . ] (ص . ) ادا کننده ، گزارنده .

لغت نامه دهخدا

مودی . [ م ُ وَدْ دی ] (ص ) (ظاهراً مأخوذ از تازی مؤدی یا مدعی است ) مرحوم دهخدادر یادداشتی نوشته اند «این صورت کلمه که در معنی وامدار و نیز در معنی مدعی که در تداول خواص فارسی زبانان نیز هست ، نمی دانم اصلش چیست ». (یادداشت مؤلف ).


مؤدی. [ م ُءْ ] ( ع ص ) دستگیر و یاری دهنده و امدادکننده.( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آماده و مهیای برای سفر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مرد مسلح. ( منتهی الارب ). || سلاح پوشیده. || قوی و توانا و قوت گرفته بر سلاح. ( ناظم الاطباء ).

مؤدی. [ م ُ ءْ ] ( ع اِ ) شیر بیشه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

مؤدی. [ م ُ ءَدْ دا ] ( ع ص ) اداشده و پرداخت شده و رسانیده شده. ( ناظم الاطباء ). ادا کرده شده و رسانیده شده. ( غیاث ). || گزارده شده. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) مضمون. موضوع. ( از غیاث ).

مؤدی. [ م ُ ءَدْ دی ] ( ع ص ) اداکننده و گزارنده و پردازنده حق کسی را. ( ناظم الاطباء ). گزارنده. اداکننده. پرداخت کننده. || وام دار. خراج گذار. ( یادداشت مؤلف ) :
شد ز بی مکسبی و بی مالی
ملک شه از مؤدیان خالی.
نظامی.
در حضور صاحب جمع و مشرف و مؤدی یا وکیل او ملاحظه... می نماید. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 34 ). محاسبات رعایا و مؤدیان وجوهات دیوانی و وقفی... محاسبه کل رعایاو مؤدیان... در دفتر مفروغ و مفاصا حساب به مهر مستوفی به مؤدیان داده می شود. ( تذکرةالملوک ص 47 ). جمعرعایا و مؤدیان در سررشته حساب خود ابواب جمع مؤدیان و محاسبه مفروغ می نمایند. ( تذکرةالملوک ص 51 ). نسخه محاسبات کل مؤدیان و تحویلداران سرکار خاصه...باید به تصدیق سرکار خاصه برسد. ( تذکرةالملوک ص 42 ).
- مؤدیان حسب دیوانی ؛ آنان که بدهی دیوانی دارند. وامداران به دیوان.
- || آنانکه حساب درآمد دیوان را به عهده دارند و مسئول پرداخت آن هستند : نسخه حساب محاسبات عمال و مؤدیان حساب دیوانی کل ولایات... مشخص و مفاصا می دهند... ( تذکرةالملوک ص 6 ).
- مؤدیان حسابیه ؛ پرداخت کنندگان حساب دیوان : اگر نقصانی و کسری در مالیات دیوانی به جهتی از جهات بهم رسد که در خدمت وزیر اعظم مؤدیان حسابیه موجه و محکوم به نمایند... در دفاتر خلود ثبت و به نقصان عمل می نمایند. ( تذکرةالملوک ص 6 ).
- مؤدیان مالیات ؛ آنان که از درآمد خود مالیات بدهکارند و می پردازند : محاسبات رعایا و مستأجران و غیره مؤدیان مالیات سرکار مزبور را تنقیح داده مفاصا به مهر خود تسلیم می نماید. ( تذکرةالملوک ص 50 ).
- مؤدیان وجوهات دیوانی ؛ پرداخت کنندگان پولهای دولتی : مؤدیان وجوهات دیوانی ضبطی وزیر دارالسلطنه اصفهان جزو اویند. ( تذکرةالملوک ص 50 ).

مودی . (ع ص ) هلاک شونده . (منتهی الارب ، از ماده ٔ ودی ) (آنندراج ). فوت شونده و هلاک شونده . (ناظم الاطباء). مود.


مودی . (اِخ ) دهی است از دهستان اوباتو بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع در 24 هزارگزی شمال باختری دیواندره با 130 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


فرهنگ عمید

اداکننده، پرداخت کننده.

دانشنامه عمومی

کسی که چیزی را ادا می کند


مودی ممکن است به موارد زیر اشاره کند:
نارندرا مودی
گیدئون سی. مودی
ران مودی
بن مودی
لئونارد مودی
ریموند مودی
بلر مودی
ایوان ال. مودی
جان مودی
ریک مودی
جیوانجی جمشیدجی مودی
وسلی مودی
جیمز مودی

گویش مازنی

۱مدعی – ادعا کننده ۲رقیب


/mavaddi/ مدعی – ادعا کننده - رقیب

پیشنهاد کاربران

این کلمه اصلیت شخص رابه شهری
به نام《مود》درنزدیکی بیرجندمرکز
خراسان جنوبی درایران میباشد.
وبه معنای فرهیخته وهوشمندو
نیکوسرشت نیزمیباشد.

مودی: اداکننده
( اسم ) : تادیه کننده پردازنده : به مودیان اخطار شد هر چه زودتر مالیات معوقه را بپردازند . .


مودی الیه:
نعت مفعولی از ایدائ . پرداخت شده به او .


مودی به نظرمن یعنی یه آدم خیلی احساسی

مود:
مود روستایی با قدمت تاریخی می باشد که در ۳۰ کیلومتری شهرستان بیرجند مرکز استان خراسان جنوبی واقع شده، و با گذشت زمان به شهر تبدیل شده است. و مرکزیت بخش مود را دارد. مزار بی بی زینب خاتون یکی از خواهران امام رضا علیه السلام در نزدیکی شهر مود می باشد و نام مکان به نام روستایی به نام کاهی می باشد.
که معروف به مزار کاهی می باشد.

معنی مودی: سربلند، آشیانه عقاب، بلند آوازه.

من از مودم کنار دشت سربیشه.
کمی بالاتر از بیشه مزار کاهییش میشه.
( مهدی مودی )

شعر: ای مود زیبا
�بسم�الله�الرحمن�الرحیم�
اللهم�صل علی�محمد وآل محمد�وعجل فرجهم�والعن اعدائهم اجمعین

� � � � � �� ( ای�مود�زیبا )

الا ای�شهرمن ای�مود�زیبا
الا ای�مود�زیبا شهر رویا.

دلم با�تو�قرار و مهر دارد
برای�تو�هزاران شعر دارد.

دلم��پرمی زند درکوچه هایت
برای�مسجد�و آن�روضه هایت.

�تو آن�شهر�هزارو یک شبی�مود
برای من توهستی�محشر�ای�مود.

�زمینت مثل�عناب�و�گلاب�است
به�قلب�مردمت�شوق�نماز�است. �

�تو ای�مود�بلند آوازه ی من
حکایت های�تو�شاهنامه ی�من. �

تورا با�مردمانت�می شناسند
مزارکاهییت�را می شناسند. �

اگر�انگور�اگر�عناب�داری
درونت�مردم�شاداب�داری. �

زرشک�و�زعفران�هم کم نداری
تو�از�شیراز�و�کاشان�کم نداری.

اگر�کاشان�به�فرشش�می شناسند
و یا�شیراز�به�حافظ�می شناسند. �

تو�را با�مردمانت�می شناسند
تورا با�عالمانت�می شناسند. �

سر راه�حرم�واقع شدی�تو
بدوراز هرچه�انگ�واقع شدی�تو. �

شهیدان�زیادی داری ای�مود
عزیزان�زیادی داری ای�مود. �

تمام�مردمانت�شیعه�هستند
فدایی�ولایت�هم که هستند. �

همه�شیعه�همه در خط�رهبر
فدایی�امام��و خط��رهبر. �

خداوندا�عنایت کن به این�شهر
تو�بیش ازپیش عنایت کن به این�شهر. �

من از�مودم�همان�مود�پراز�شیعه
خداوندا�حمایت کن از این�شیعه.

اگر روزی�امامم�را ببینم
جمال�بی مثالش را ببینم. �

بگویم�صاحب�من�صاحب عصر
فدایت�من�شوم� هر روز و هر عصر.

بدان�مودی�غلامت بوده وهست
فدایی�ولایت�بوده وهست.

کانال اشعار مهدی مودی
آدرس کانال 👇
mahdimoodi313@
آدرس وبلاگ 👇👇
http://iranmoodi. mihanblog. com

آدرس کانال در سروش
کانال اشعار مهدی مودی
http://sapp. ir/mahdimoodi313

مهدی مودی�کارشناس ارشد تاریخ�تشیع
اللهم�عجل لولیک الفرج


کلمات دیگر: