(دَ ) (مص م . ) ۱ - نک کاویدن . ۲ - خراشیدن . ۳ - شکافتن .
کابیدن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
کابیدن. [ دَ ] ( مص ) کاویدن. کندن. || خراشیدن. || شکافتن. ( برهان ). || کابیدن با، مکابره :
خدائی که کوه سهند آفرید
ترا داد بینی چو کوه سراب
نئی کوهکن چند کابانیش
نگهدار ادب با بزرگان مکاب.
خدائی که کوه سهند آفرید
ترا داد بینی چو کوه سراب
نئی کوهکن چند کابانیش
نگهدار ادب با بزرگان مکاب.
کمال خجندی ( از آنندراج و انجمن آرای ناصری ).
فرهنگ عمید
= کاویدن
کاویدن#NAME?
کلمات دیگر: