کنایه از مردمان پیش خود بر پا و زعمی و گردنکش باشد .
شاخ بر دیوار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شاخ بر دیوار. [ ب َ دی ] ( ص مرکب ) کنایه از مردمان پیش خود برپا و زعمی و گردنکش باشد. ( برهان قاطع ). شاخ به دیوار. ( آنندراج ) :
فردا کندت زمانه پامال چو خاک
امروز اگر چه شاخ بر دیواری.
از درختان شاخ بر دیوار.
فردا کندت زمانه پامال چو خاک
امروز اگر چه شاخ بر دیواری.
ظهوری ( از انجمن آرا ).
باغبان چمن بود دلگیراز درختان شاخ بر دیوار.
سلیم ( از آنندراج ).
و رجوع به شاخ بدیوار شود.فرهنگ عمید
مغرور و گردنکش: فردا کندت زمانه پامال چو خاک / امروز اگر چه شاخ بردیواری (ظهوری: لغت نامه: شاخ بردیوار ).
کلمات دیگر: