کلمه جو
صفحه اصلی

فاخره

فرهنگ اسم ها

اسم: فاخره (دختر) (عربی) (تلفظ: fākhere) (فارسی: فاخره) (انگلیسی: fakhere)
معنی: گران مایه، نیکو، فخر کننده، ( مؤنث فاخر )، فاخر

(تلفظ: fāxere) (عربی) (مؤنث فاخر) ، ← فاخر .


فرهنگ فارسی

مونث فاخر
( اسم ) کبابه شکافته .
لقب شهر بخارا از صغانیان در صغرسن بطرف فاخره بخارا رفته بودم .

لغت نامه دهخدا

( فاخرة ) فاخرة. [ خ ِ رَ ]( ع ص ) مؤنث فاخر. گرانمایه و نیکو از هر چیز، و مراد از مال فاخر جواهرات باشد. ( برهان ). || ( اِ ) دانه ای است که آن را به شیرازی کبابه شکافته گویند. مصلح معده و جگر سرد باشد. ( برهان ). اکنون بین کبابه و شکافته فرق گذارند. کبابه گیاهی است مانند فلفل سیاه رنگ ، و دم کوچکی دارد در وسط آن دهنه کوچک بازی دیده میشود. ( مقدمه برهان چ معین ص صدوهشت ).
فاخره. [ خ ِ رَ ] ( اِخ ) لقب شهر بخارا از صغانیان : در صغر سن بطرف فاخره بخارا رفته بودم. ( انیس الطالبین ص 224 ). نرشخی گوید: و به حدیثی نام بخارا فاخره آمده است. رجوع به تاریخ بخارا ص 26 شود.

فاخره . [ خ ِ رَ ] (اِخ ) لقب شهر بخارا از صغانیان : در صغر سن بطرف فاخره ٔ بخارا رفته بودم . (انیس الطالبین ص 224). نرشخی گوید: و به حدیثی نام بخارا فاخره آمده است . رجوع به تاریخ بخارا ص 26 شود.


فاخرة. [ خ ِ رَ ](ع ص ) مؤنث فاخر. گرانمایه و نیکو از هر چیز، و مراد از مال فاخر جواهرات باشد. (برهان ). || (اِ) دانه ای است که آن را به شیرازی کبابه شکافته گویند. مصلح معده و جگر سرد باشد. (برهان ). اکنون بین کبابه و شکافته فرق گذارند. کبابه گیاهی است مانند فلفل سیاه رنگ ، و دم کوچکی دارد در وسط آن دهنه ٔ کوچک بازی دیده میشود. (مقدمه ٔ برهان چ معین ص صدوهشت ).


فرهنگ عمید

= فاخر

فاخر#NAME?


دانشنامه عمومی

فاخره 413
* این گیاه گونه های متفاوتی دارد که با ذکر نام علمی آن درباره خاصیتش توضیح داده می شود.
* نام علمی آن Zanthoxylum armatum DC. می باشد.
1. طبع این گیاه گرم و خشک است.


کلمات دیگر: