( اسم ) حس کننده مقابل محسوس .
موضعی است در سرزمین معره
موضعی است در سرزمین معره
حاس
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(سّ ) [ ع . ] (اِفا. ) حس کننده . مق . محسوس .
لغت نامه دهخدا
حاس. [ حاس س ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حس . حس کننده. دریابنده. آنکه حس کند. مقابل محسوس : دیگر فضیلت حاس بر حس در این باب آن است که حاس هر صورت که حس بدو رساند نگاه تواند داشت و تواند گرفت و حس آن را فراموش کند.( کشف المحجوب سیستانی ، جستار پنجم از مقالت سیم ).
حاس. ( ع اِ ) نام مرغی است. ( مهذب الاسماء ).
حاس. ( اِخ ) موضعی است در سرزمین معرة. ابن ابی حصینة گوید:
و زمان لهو بالمعرّة مونق
بشیاتها و بجانبی هرماسها
ایام قلت لذی المودّة سقّنی
من خندریس حناکها او حاسها.
حاس. ( ع اِ ) نام مرغی است. ( مهذب الاسماء ).
حاس. ( اِخ ) موضعی است در سرزمین معرة. ابن ابی حصینة گوید:
و زمان لهو بالمعرّة مونق
بشیاتها و بجانبی هرماسها
ایام قلت لذی المودّة سقّنی
من خندریس حناکها او حاسها.
( معجم البلدان ).
حاس . (اِخ ) موضعی است در سرزمین معرة. ابن ابی حصینة گوید:
و زمان لهو بالمعرّة مونق
بشیاتها و بجانبی هرماسها
ایام قلت لذی المودّة سقّنی
من خندریس حناکها او حاسها.
و زمان لهو بالمعرّة مونق
بشیاتها و بجانبی هرماسها
ایام قلت لذی المودّة سقّنی
من خندریس حناکها او حاسها.
(معجم البلدان ).
حاس . (ع اِ) نام مرغی است . (مهذب الاسماء).
حاس . [ حاس س ] (ع ص ) نعت فاعلی از حس ّ. حس کننده . دریابنده . آنکه حس کند. مقابل محسوس : دیگر فضیلت حاس بر حس در این باب آن است که حاس هر صورت که حس بدو رساند نگاه تواند داشت و تواند گرفت و حس آن را فراموش کند.(کشف المحجوب سیستانی ، جستار پنجم از مقالت سیم ).
فرهنگ عمید
حس کننده، دریابنده.
دانشنامه عمومی
حاس (به عربی: حاس) یک روستا در سوریه است که در استان ادلب واقع شده است. حاس ۹٬۵۹۵ نفر جمعیت دارد و ۶۳۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فهرست شهرهای سوریه
فهرست شهرهای سوریه
wiki: حاس
کلمات دیگر: