deep thought, insight, perspicacity, perspicaciousness, percipience, cogitation, meditation, cerebration, rumination
ژرف نگری
فارسی به انگلیسی
perceptiveness, scrutiny
فرهنگ فارسی
غور، تفکر عمیق، ژرف اندیشی
تعمق : باریک بینی . ژرف بینی .
جملات نمونه
ژرف نگری کردن
To cerebrate, to cogitate, to meditate, to think deeply
لغت نامه دهخدا
ژرف نگری. [ ژَ ن ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) تعمق. باریک بینی. ژرف بینی. ژرف اندیشی. غوررسی.
فرهنگ عمید
ژرف نگریستن، باریک بینی، غوررسی، تعمق.
پیشنهاد کاربران
نگرش عمیق درباره چیزی
نازک اندیشی
کلمات دیگر: