کلمه جو
صفحه اصلی

هاجره

فرهنگ فارسی

مونث هاجر، نیمه روز، نیمروز، شدت گرما، هاجرات
۱-(اسم ) مونث هاجر . ۲- (اسم ) نیم روز ( ظهر ) در گرمای تابستان . ۳- شدت گرما سختی گرما : (( وسیاحان بیابان حرمان در هاجر. هجران از منبع عدل و منهل فضل اوزلال نوال چشند. ) ) ۴ - رسوایی فضیحت بی آرویی جمع : هواجر .
هاجره از مصادریست که بر وزن فاعله آمده اند

فرهنگ معین

(جِ رِ یا رَ ) [ ع . هاجرة ] ۱ - (اِفا. ) مؤنث هاجر. ۲ - (اِ. ) نیم روز (ظهر ) در گرمای تابستان . ۳ - شدت گرما، سختی گرما. ۴ - رسوایی ، فضیحت . ج . هواجر.

لغت نامه دهخدا

( هاجرة ) هاجرة. [ ج ِ رَ ] ( ع ص )تأنیث هاجر. ( اقرب الموارد ). رجوع به هاجر شود. || ( اِ ) نیم روز ( ظهر ) در گرمای تابستان بخصوص هنگام زوال خورشید با ظهر یا از هنگام زوال خورشید تا عصر زیرا مردم پناه می گیرند در خانه های خویش چنانکه گویی مهاجرت کرده اند. یقال : خرج وقت الهاجرة. ( ازاقرب الموارد ). شدت گرمای روز است و این در نیمه روز میباشد وقت برگشتن آفتاب ، پس کافی بود گفته او که المهخاجرة نصف النهار یا گفته او که الهاجرة عند زوال الشمس و این ظاهر است که چون هر یک از لغویین هاجره را به یکی از اینها تفسیر کرده اند غافل از تکرار آنها شده یا آنکه هاجره از برگشتن آفتاب است تا عصر بواسطه آنکه مردم طلب پنهان شدن در خانه ها میکنند گویا که بریده شده اند از روزگار. ( شرح قاموس ). نیم روز مع ظهر یا از وقت زوال آفتاب تا عصر. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). نیم روز و زوال آفتاب. ( ناظم الاطباء ). گرمگاه ، گرمگاهان. || شدت گرما. ج ، هاجرات ، هواجر. یقال : طبخة الهواجر. ( از اقرب الموارد ). سختی گرماست و اهجرنا از باب افعال و هجرنا تهجیراً از باب تفعیل و تهجرنا از باب تفعل ، یعنی رفتیم در هاجرة، یعنی در گرمگاه روز. ( شرح قاموس ). سختی گرما. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) : و سیاحان بیابان حرمان در هاجره هجران از منبع عدل و منهل فضل اوزلال نوال چشند. ( سندبادنامه ص 6 ). || رسوائی. فضیحت. ( از ناظم الاطباء ). و رجوع بهاجرات شود.

هاجرة.[ ج ِ رَ ] ( ع مص ) هاجرة از مصادری است که بر وزن فاعلة آمده اند، مانند: عاقبة، کاذبة و عافیة. ج ، هاجرات ، هواجر: اذا ماشئت نالک هاجراتی. ( اقرب الموارد ).

هاجرة. [ ج ِ رَ ] (ع ص )تأنیث هاجر. (اقرب الموارد). رجوع به هاجر شود. || (اِ) نیم روز (ظهر) در گرمای تابستان بخصوص هنگام زوال خورشید با ظهر یا از هنگام زوال خورشید تا عصر زیرا مردم پناه می گیرند در خانه های خویش چنانکه گویی مهاجرت کرده اند. یقال : خرج وقت الهاجرة. (ازاقرب الموارد). شدت گرمای روز است و این در نیمه ٔ روز میباشد وقت برگشتن آفتاب ، پس کافی بود گفته ٔ او که المهخاجرة نصف النهار یا گفته ٔ او که الهاجرة عند زوال الشمس و این ظاهر است که چون هر یک از لغویین هاجره را به یکی از اینها تفسیر کرده اند غافل از تکرار آنها شده یا آنکه هاجره از برگشتن آفتاب است تا عصر بواسطه ٔ آنکه مردم طلب پنهان شدن در خانه ها میکنند گویا که بریده شده اند از روزگار. (شرح قاموس ). نیم روز مع ظهر یا از وقت زوال آفتاب تا عصر. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). نیم روز و زوال آفتاب . (ناظم الاطباء). گرمگاه ، گرمگاهان . || شدت گرما. ج ، هاجرات ، هواجر. یقال : طبخة الهواجر. (از اقرب الموارد). سختی گرماست و اهجرنا از باب افعال و هجرنا تهجیراً از باب تفعیل و تهجرنا از باب تفعل ، یعنی رفتیم در هاجرة، یعنی در گرمگاه روز. (شرح قاموس ). سختی گرما. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : و سیاحان بیابان حرمان در هاجره ٔ هجران از منبع عدل و منهل فضل اوزلال نوال چشند. (سندبادنامه ص 6). || رسوائی . فضیحت . (از ناظم الاطباء). و رجوع بهاجرات شود.


هاجرة.[ ج ِ رَ ] (ع مص ) هاجرة از مصادری است که بر وزن فاعلة آمده اند، مانند: عاقبة، کاذبة و عافیة. ج ، هاجرات ، هواجر: اذا ماشئت نالک هاجراتی . (اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

۱. نیمۀ روز، نیمروز.
۲. شدت گرما.

پیشنهاد کاربران

هجرت کننده

هاجِرَة : اسم مونث هاجِر ، جمع هَواجِر ( ه ج ر ) به معنی گرمای سخت ، نیمروز .

دقت شود 《هاجِرَة》 رو نباید با 《هاجَرَ》 اشتباه گرفت زیرا اولی به معنی《 گرمای سخت》 ، ولی دومی به معنای 《هجرت کرد》

اولی اسم /دومی فعل /


کلمات دیگر: