کلمه جو
صفحه اصلی

ساباطی

لغت نامه دهخدا

ساباطی . [ طی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به ساباط مدائن ، ساباط کسری . (سمعانی ) (یاقوت ). || نسبت است به ساباط اسروشنه . (سمعانی ) (یاقوت ).


ساباطی. [ طی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به ساباط مدائن ، ساباط کسری. ( سمعانی ) ( یاقوت ). || نسبت است به ساباط اسروشنه. ( سمعانی ) ( یاقوت ).

ساباطی. [طی ] ( اِخ ) احمدبن عبداﷲ بن مفضل حمیری ساباطی مکنی به ابوالعباس از محدثان و بساباط اسروشنه منسوب است. رجوع به انساب سمعانی و معجم البلدان یاقوت شود.

ساباطی. ( اِخ ) بکربن احمد فقیه ساباطی اسروشنی مکنی به ابوالحسن مقیم سمرقند و از محدثان است. رجوع به انساب سمعانی و معجم البلدان یاقوت شود.

ساباطی. ( اِخ ) عماربن موسی از ساباط مدائن است. و فرقه عماریه بدو منسوبند. رجوع به خاندان نوبختی ص 260 و کشی ص 164 و 172 و نجاشی ص 206 و مقالات اشعری ص 28 شود.

ساباطی. [ ] ( اِخ ) در اصطلاح رجالی اسحاق بن عماربن موسی ، و صباح بن موسی ، و عماربن موسی ، و عمروبن سعید، و قیس بن موسی ، و محمدبن حکیم ،و محمدبن عمرو بعضی دیگر. ( ریحانة الادب ج 2 ص 147 ).

ساباطی . (اِخ ) بکربن احمد فقیه ساباطی اسروشنی مکنی به ابوالحسن مقیم سمرقند و از محدثان است . رجوع به انساب سمعانی و معجم البلدان یاقوت شود.


ساباطی . (اِخ ) عماربن موسی از ساباط مدائن است . و فرقه ٔ عماریه بدو منسوبند. رجوع به خاندان نوبختی ص 260 و کشی ص 164 و 172 و نجاشی ص 206 و مقالات اشعری ص 28 شود.


ساباطی . [ ] (اِخ ) در اصطلاح رجالی اسحاق بن عماربن موسی ، و صباح بن موسی ، و عماربن موسی ، و عمروبن سعید، و قیس بن موسی ، و محمدبن حکیم ،و محمدبن عمرو بعضی دیگر. (ریحانة الادب ج 2 ص 147).


ساباطی . [طی ] (اِخ ) احمدبن عبداﷲ بن مفضل حمیری ساباطی مکنی به ابوالعباس از محدثان و بساباط اسروشنه منسوب است . رجوع به انساب سمعانی و معجم البلدان یاقوت شود.


فرهنگ عمید

نوعی نان نازک که بر روی تابه می پخته اند.


کلمات دیگر: