کلمه جو
صفحه اصلی

واخ

فارسی به انگلیسی

ouch! ah! alas!, ouch!, ah!

ouch!, ah!


فرهنگ فارسی

۱ - کلمه ایست دال بر تاسف و حسرت : واه . وه . ۲ - کلمه ایست دال بر تحسین و خوشایندی .
یقین است که در برابر گمان باشد محقق بی شبه بی قیاس .

فرهنگ معین

(اِصت . ) (عا. ) ۱ - کلمه ای است دال به تأسف و حسرت . ۲ - کلمه ای است دال بر تحسین و خوشایندی .

لغت نامه دهخدا

واخ. ( صوت ) واه. وه. از اصوات تعجب است. || کلمه ای که در تحسین و تعریف و خوش آیندی استعمال میگردد. ( ناظم الاطباء ). کلمه ای است که در حالت دیدن چیزی خوب یا شنیدن خبری مرغوب مکرر بر زبان رانند. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). کلمه ای است که چون از دیدن و شنیدن چیزی خوب طبع را خوش آید و یا لذت یافتن ازچیزی بر زبان رانند و در محل انتعاش طبیعت بطریق تحسین تکرار کنند. ( برهان ) ( جهانگیری ). || از اصوات افسوس و تأسف به معنی آه و وای :
روز و شب آخ و واخ و ناله و وای
خویشتن در بلا و هر که سرای.
سعدی.

واخ. ( اِ ) یقین است که دربرابر گمان باشد. ( برهان ) ( از سفرنامه شاه ایران از آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ) ( ناظم الاطباء ). محقق.بی شبهه. بی قیاس. ( ناظم الاطباء ). درواخ :
گمان برم که بر او ملک تا ابد باقی است
به صددلیل مبرهن گمان من شد واخ.
فرخی سیستانی ( از فرهنگ خطی انجمن آرای ناصری ).
|| گمانی که به یقین رسد. ( انجمن آرا ) ( فرهنگ خطی ) ( از سفرنامه شاه ایران از آنندراج ). || گمان نزدیک به یقین. ( ناظم الاطباء ). || راستی. صداقت. حقیقت. || بامداد. صبح. هنگام صبح. || مشرق. جای صبح. || کمان مته. ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ). || ( ص )راست. درست. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ).

واخ . (اِ) یقین است که دربرابر گمان باشد. (برهان ) (از سفرنامه ٔ شاه ایران از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء). محقق .بی شبهه . بی قیاس . (ناظم الاطباء). درواخ :
گمان برم که بر او ملک تا ابد باقی است
به صددلیل مبرهن گمان من شد واخ .
فرخی سیستانی (از فرهنگ خطی انجمن آرای ناصری ).
|| گمانی که به یقین رسد. (انجمن آرا) (فرهنگ خطی ) (از سفرنامه ٔ شاه ایران از آنندراج ). || گمان نزدیک به یقین . (ناظم الاطباء). || راستی . صداقت . حقیقت . || بامداد. صبح . هنگام صبح . || مشرق . جای صبح . || کمان مته . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). || (ص )راست . درست . (برهان ) (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).


واخ . (صوت ) واه . وه . از اصوات تعجب است . || کلمه ای که در تحسین و تعریف و خوش آیندی استعمال میگردد. (ناظم الاطباء). کلمه ای است که در حالت دیدن چیزی خوب یا شنیدن خبری مرغوب مکرر بر زبان رانند. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). کلمه ای است که چون از دیدن و شنیدن چیزی خوب طبع را خوش آید و یا لذت یافتن ازچیزی بر زبان رانند و در محل انتعاش طبیعت بطریق تحسین تکرار کنند. (برهان ) (جهانگیری ). || از اصوات افسوس و تأسف به معنی آه و وای :
روز و شب آخ و واخ و ناله و وای
خویشتن در بلا و هر که سرای .

سعدی .



فرهنگ عمید

در هنگام ندبه و زاری یا در مقام تحسین و تعجب بر زبان می آورند، واخ واخ.

دانشنامه عمومی

واخ (آلمانی: Waag) یک رودخانه در کشور اسلواکی است.
لیپتوسکی هرادک
لیپتوسکی میکولاش
روژمبرک
وروتکی
ژیلینا
بیتچا
پواژسکا بیستریتسا
پوخو
ایلاوا
دوبنیتسا ناد واهم
نمشوا
ترنچین
نوه مستو ناد واهم
پیه شتانی
هلهوتس
Sereď
شالا
کلاروو
کمارنو
این رود که از کوه های تاترا سرچشمه میگیرد پس از طی ۴۰۶ کیلومتر به رود دانوب میریزد.

دانشنامه آزاد فارسی

واخ (Vah)
(به آلمانی و مجاری: واگ) رودی در غرب جمهوری اسلوواکی و ریزابۀ دانوب، با ۳۳۸ کیلومتر طول. از کوه های کارپات سرچشمه می گیرد و در جهت غرب و سپس جنوب جریان می یابد و در نزدیکی کومارنو به دانوب می پیوندد.

گویش مازنی

/vaaKh/ صوتی است که هنگام درد گویند - افسوس

۱صوتی است که هنگام درد گویند ۲افسوس



کلمات دیگر: