merry, joyful
شادبهر
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: شادبهر (دختر) (فارسی) (تلفظ: shad bahr) (فارسی: شادبَهر) (انگلیسی: shad bahr)
معنی: آن که از شادی بهره دارد، خوشحال
معنی: آن که از شادی بهره دارد، خوشحال
فرهنگ فارسی
شادبهر و عین الحیاه منظومه مثنوی اثر عنصری و آن ماخوذ از داستانی بود که ابوریحان بیرونی آنرا بنام [ حدیث قسیم السرور و عین الحیاه] از پارسی بعربی ترجمه کرد .
( صفت ) کسی که از تمتعات دنیوی بهره فراوان داشته باشد .
نام کنیزکی بوده
( صفت ) کسی که از تمتعات دنیوی بهره فراوان داشته باشد .
نام کنیزکی بوده
فرهنگ معین
(بَ ) (ص مر. ) کسی که قسمت و بهره اش از دنیا شادی است .
لغت نامه دهخدا
شادبهر.[ ب َ ] (اِخ ) نام کنیزکی بوده . (فرهنگ جهانگیری ).
شادبهر. [ ب َ ] (ص مرکب ) خوشحال . (فرهنگ جهانگیری ). کسی که از تمتعات دنیوی بهره ٔ وافر داشته باشد. (آنندراج ) :
یکی روز فارغ دل و شادبهر
برآسوده بود از هوسهای دهر.
پسر را همی گفت کای شادبهر
خرت را مبر بامدادان به شهر.
یکی روز فارغ دل و شادبهر
برآسوده بود از هوسهای دهر.
نظامی .
پسر را همی گفت کای شادبهر
خرت را مبر بامدادان به شهر.
سعدی (بوستان ).
شادبهر. [ ب َ ] ( ص مرکب ) خوشحال. ( فرهنگ جهانگیری ). کسی که از تمتعات دنیوی بهره وافر داشته باشد. ( آنندراج ) :
یکی روز فارغ دل و شادبهر
برآسوده بود از هوسهای دهر.
خرت را مبر بامدادان به شهر.
شادبهر.[ ب َ ] ( اِخ ) نام کنیزکی بوده. ( فرهنگ جهانگیری ).
یکی روز فارغ دل و شادبهر
برآسوده بود از هوسهای دهر.
نظامی.
پسر را همی گفت کای شادبهرخرت را مبر بامدادان به شهر.
سعدی ( بوستان ).
شادبهر.[ ب َ ] ( اِخ ) نام کنیزکی بوده. ( فرهنگ جهانگیری ).
فرهنگ عمید
کسی که بهره اش شادی است، آن که از شادی ها و خوشی های دنیا بهرۀ وافر دارد، خوشحال، شادی بهر: یکی روز فارغ دل و شاد بهر / برآسوده بود از هوس های دهر (نظامی۵: ۸۱۳ )، پسر را همی گفت کای شاد بهر / خرت را مبر بامدادان به شهر (سعدی۱: ۶۷ ).
کلمات دیگر: