( اسم ) فراموش کننده فراموشکار .
ذاهل
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(هِ ) [ ع . ] (اِفا. ) فراموش کننده .
لغت نامه دهخدا
ذاهل. [ هَِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از ذهول. غافل. بی پروا. فراموش کرده : و وقوع حوادث که در زمان متقدم بوده باشد غافل و ذاهل مانند. ( جامع التواریخ رشیدی ).
یکزمان زین قبله گر ذاهل شوی
سخره هر قبله باطل شوی.
یکزمان زین قبله گر ذاهل شوی
سخره هر قبله باطل شوی.
مولوی.
فرهنگ عمید
فراموش کننده، فراموشکار.
کلمات دیگر: