( اسم ) جمع ذبیل آشغالها .
این کلمه در یاد داشتهای من بود و معنی آن در آن یاد داشت سوزن با رشته نوشته بود .
این کلمه در یاد داشتهای من بود و معنی آن در آن یاد داشت سوزن با رشته نوشته بود .
(ذُ لِ) [ ع . ذبالة ] (اِ.) ج . ذبیل ، آشغال .
(ذُ لَ) [ ع . ذبالة ] (اِ.) فتیلة شمع یا چراغ .
ذباله . [ ذَ ل َ / ذَب ْ با ل َ ] (ع اِ) .
مولوی .
ذبالة. [ ذُب ْ با ل َ ] (ع اِ) پلیته . فلیته . فتیله .